اشاره: این یادداشت برای روزنامه جامعۀ باز نوشته شده و به عنوان سرمقاله، منتشر شده است.
اعضای ولسیجرگه، روز شنبه ۲۱ سرطان، طرحی را تصویب
کردند که بر اساس آن، اعضای شورای ملی پس از ختم دورۀ وکالت، از امتیازات مادامالعمر اقتصادی و سیاسی برخوردار میشوند. بر مبنای این طرح، هرکسی که یک یا دو دور نمایندۀ
منتخب یا منتصب در شورای ملی باشد، پس از ختم مأموریت باید ۲۵ درصد معاش دوران مأموریت، دو محافظ، پاسپورت سیاسی برای خودش
و پاسپورت خدمت برای خانوادهاش، اعطا شود.
سعدی در گلستانش، در سیرت پادشاهان حکایتی دارد به این شرح: یکی از ملوک بیانصاف پارسایی را پرسید، از عبادتها کدام
فاضلتر است. گفت، تو را خواب نیمروز تا در آن یک نفس، خلق را نیازاری. حال، اگر وکیلی از
ما بپرسد، بهترین کار و خدمت به ملت کدام است که انجام دهم، لاجرم با تبعیت از سعدیِ
حکیم باید گفت، غیرحاضری مدام تا کیسۀ خلق را خالی نکنی. واقعیت دردناک نیز همین است.
از این نمایندگان امیدی نیست (استثناء در همه حالت است، به آنها احترام میگذاریم)
که از ملت نمایندگی کنند و دردهای ملت را التیام بخشند. چه بهتر که چوکیهای پارلمان هر روز خالی باشد، تا اگر بر کیسۀ ملت چیزی
افزوده نمیشود که نمیشود، دستکم از آن کاسته نیز نشود. وگرنه،
اگر روزی این به اصطلاح نمایندگان ملت گردهم جمع شوند، دست به ساخت طرحهایی میزنند که جز تباهی برای شهروندان حاصلی
دیگر ندارد.
![]() |
اعتراضات نسبت به این اقدام، گسترده بوده است |
چنانکه، در تازهترین مورد، طرح اعطای امتیازات توجیهناپذیر به اعضای پیشین
شورای ملی که دیگر در این مأموریت نیستند، معنای غیر از به تباهی کشاندن ملت ندارد.
در کشوری که ستونهایش بر دوش بذل و
بخششهای نچندان منظم چند کشور غربی و متحد استراتژیک است، در
کشوری که میلیونها انسان بیکار در
آن زندگی میکنند، در همین کشوری که دستکم شش میلیون
کودک کارگر نفس میکشد، اعطای معاش ۴۹ هزار افغانی دایمی برای نمایندگان پیشین شورای
ملی، اختصاص دادن دو محافظ و دیگر تسهیلات نظیر برخورداری از گذرنامۀ سیاسی، چه توجیهی
دارد؟ این نمایندگان همین حالا هم، خیلی بیشتر از سهمشان از خزانۀ دولت برمیدارند. در حالیکه آنها ۱۹۵ هزار افغانی معاش ماهانه
به اضافۀ تمام مخارجی دیگر مانند معاش راننده و محافظ و... دارند، یک معلم در یک مکتب
خصوصی با هفت هزار افغانی یعنی درست کمتر از ۳. ۵ درصد از اصل معاش این نمایندگان را دریافت میکند.
افزون بر آن، وکلای پارلمان هیچکدام از طبقۀ فرودست نیستند که با ختم کارشان،
نتوانند روزگار بگذرانند. چند وقت پیش، یکی از همین وکلا با زبان خود داراییاش را
۳۶۰ میلیون دالر گفته بود.
به همین قیاس، بسیاری از اعضای شورای ملی، جز افراد سرمایهدار مملکتاند.
در مناقصهها و مزایدههای کلان دست دارند، در تجارتهای پرسود
دخیلاند و گاهی با تکنیکهای سیاسی نیز اقدام به زراندوزی میکنند. یکی از بزرگترین اقدامات وکلا در سال گذشته، استیضاح
۱۱ وزیری بود که کمتر
از ۵۰ درصد بودجۀ انکشافیشان
را مصرف کرده بودند. هرچند در ابتدا گمان میرفت، نمایندگان
با جدیت وزرا را مؤاخذه میکنند، اما همانطور که دیدیم، با برپایی
مهمانی در هوتل انترکانتیننتال و چانهزنی در لابی این هوتل، همهچیز ختم به
خیر شد و وزرا هم رأی اعتماد گرفتند. این تصمیم چنان فضاحتی را بار آورد که هروقت
قصۀ استیضاح و استجواب در پارلمان مطرح میشد، بسیاری
به طعنه میگفتند، وکیل صاحب جیبش خالی شده است.
صرف نظر از قصۀ استیضاح و لابیگری در
مسایل پرسود اقتصادی و معامله بر سر رأی، بیکفایتی
اعضای شورای ملی نیز در طی سالهای گذشته، مثالی است. بعضی از اعضای
مجلس نمایندگان آنچنان غیبتهای طولانی را تجربه میکنند که گاهی همکارانشان فراموش میکنند این شخص هم وکیل پارلمان است. در شب و روزهایی که اقتصاد کشور در تنگنا قرار گرفته
بود و به دلیل عدم تصویب قانون منع پولشویی وارد لیست سیاه میشد، همین وکلا سرگرم باجدهی و باجگیری در صف نامزدان ریاستجمهوری
بودند. درحالی که ریاست بانک مرکزی، این طرح را خیلی پیشتر به پارلمان فرستاده بود.
همین وکلا برای تعیین نایب اول رییس مجلس بیش از سه دفعه جلسه برگزار کردهاند.
![]() |
کاربران فس بوک دو روز است به صورت گسترده در این مورد اعتراض می کنند |
به بیان بسیار ساده، برای بسیاری از وکلای پارلمان و درکل شورای ملی، پنج
سال وکالت، در واقع فرصتی است که برای زر اندوزی، سودبردن و بالاکشیدن مقادیر هنگفت
پول و ساختن کاخ و املاک در داخل و بیرون از کشور. حالا به این بسنده نمیکنند، قصد دارند که دستشان را چنان در جیب ملت فرو کنند
که فقط مرگ آن را از این کیسۀ خالی بیرون بکشد. اقدامی بیشرمانه
که نه در هیچ جای دنیا نظیری دارد و نه هم در هیچ منطقی، توجیه. سعدی در ادامۀ آن حکایت
بیتی آورده که اگر این قانون تصویب شود و خدای ناخواسته از سوی رییس جمهور توشیح گردد،
به آرزوی ملت در حق وکلای پارلمان نیز بدل میشود. او
با تلخی گفته است:
ظالمی را خفته دیدم نیمروز
گفتم این فتنه است، خوابش برده به
وآنکه خوابش بهتر از بیداری است
این چنین بدزندگانی مرده بِه