این یادداشت قبلن در روزنامۀ جامعۀ باز نشر شده است.
این گفته که افغانها هنوز به مرگ عادت نکرده اند، تعبیر
دقیقی است. مصداق کامل آن در واکنش بامداد روز جمعۀ شهروندان در شبکههای اجتماعی
قابل مشاهده است. زمانیکه شهروندان افغانستان صبح یک روز رخصتی شان را با خبر
حادثۀ وحشتناکی شروع کردند که در آن، 14 تن از مسافران مسیر غور-کابل توسط شبه
نظامیان طالب آماج گلوله قرار گرفته و جان باختند. موجی از تنفر و انزجار از این
عمل وحشیانۀ طالبان همه جا را فراگرفت و بسیاریها پرسیدند: به کدامین گناه اینها
را کشتید؟
![]() |
14 تن به شمول 3 زن، یک کودک و 10 مرد، پنج شنبه شب درمسیر غور-کابل تیرباران شدند |
بر بنیاد گفتههای والی ولایت غور، ناوقت پنج شنبه شب
(حوالی ساعت 12بجۀ شب) سه موتر نوع مینیبوس که در «35کیلومتری شرقِ شهر فیروزکوه»
از سوی طالبان متوقف میشود و مسافران این موترها از سوی طالبان مورد بازرسی قرار
میگیرند و «پس از تثبیت هویت» تیرباران میشوند. به این ترتیب، 3 زن و 10 مرد که
در میان آنها یک عروس و داماد، مشاور امور حکومتداری والی غور و یک دانشجوی
اکادمی نظامی نیز شامل اند، جان میبازند. پیش از این نیز طالبان و نیروهای
تروریستی با انجام عملیات انتحاری در ارگون و خواجه غارِ ولایت تخار، صدها تن را
به خاک و خون کشاندند.
![]() |
این افراد غیر نظامی بودند |
در پیوند به همین حادثه، سید انور رحمتی گفته که از وزارت
داخله خواسته است تا با اعزام نیرو به منطقه، طالبان را سرکوب کنند. درخواستی که
هنوز پاسخ روشن از مقامات پولیس در کابل، دریافت نکرده است. افزون بر این، حکومت
نیز در برابر اینگونه فجایع، برخلاف شهروندان، برخورد مسامحه آمیز و توأم با سکوت
داشته است. چیزی که از یک سو شهروندان را
خشمگین ساخته و از سویی دیگر، ابهامهای فراوانی خلق کرده است. این که چرا حکومت
نمیتواند در برابر کسانی که جان شهروندان را تهدید میکنند، موضع روشنی داشته
باشد، همواره محل نزاع بوده است.
آنچه که در مسیر غور-کابل اتفاق افتاد، از دو منظر، جای حرف
دارد. حرفی جدی به نشانی مردم و حکومت؛ چه اینکه هر دو به یک پیمانه در قبال
همدیگر و جان شهروندان این کشور مسئول اند و هرگونه برخورد سهلانگارانه با آن، به
معنای تداوم و حتا بدتر شدن وضع موجود خواهد بود. وضعیتی که زندهگی تازه سامان
یافتۀ جوانان را ویران میکند، روزانه دهها تن را از هستی ساقط میکند و هیولای
مرگ را همواره پیش چشم شهروندان بیهیچ استثنایی قرار میدهد تا بدینسان سیل اشک
و ماتم از صورت انسان افغانی هیچ وقت پاک نشود. آرامش از ذهن و خیال مردم رخت
بربندد و جایش را سایۀ سیاه گلوله، انتحار، ترور، انفجار و وحشت بگیرد.
نکتۀ اول این است که حکومت قانونا مسئول حفظ جان شهروندان
است. رییس جمهور پنج سال پیش در هنگام ادای تحلیف، سوگند یاد کرد که از جان اتباع
این کشور به –به خصوص غیر نظامیان- دفاع میکند و صیانت از منافع و جان و
مال افغانها، شامل عمده ترین مسئولیتهایش میشود. با تمام اینها اما هنوز در
برابر طالبان با سیاست تضرع و توجیه پیش رفته است. در سوگ مرگ فرماندهان طالبان
اشک ریخته، انگشت اتهامش را به سوی کشورهای همسایه نشانه رفته و چرخبالی برای
انتقال اجساد آنها نیز اختصاص داده است و در موردی نادر، از اعضای طالبان را شهید
راه صلح نامیده است. چه کسیاست که نداند در پشت تمامی ترورها و انفجارها و
انتحارها و دستکم بیست سال قتل و کشتار، عنصری به نام طالب فعال بوده است و این
گروه بیشوکم تمامی ظلم ها و دهشتها و حوادث ناگوار طی این سالها را به دوش
گرفته است. اما حکومت همواره به رغم پذیرش این رویدادهای فجیع از سوی طالبان از
قبول آن امتناع ورزیده و مسئولیت آن را به دوش عناصر بیرونی و تحت امر استخبارات
کشورهای دیگر انداخته است. در این مورد نیز، هرچند طالبان مسئولیت این کشتار را تا
کنون نپذیرفته اند، اما جای تردید ندارد که جز طالبان و صد البته عناصر محلی این
گروه، چه کسی میتواند در چند کیلومتری مرکز یک ولایت، دست به کشتار شهروندان
غیرنظامی بزند؟ فراموش نکنیم، تعلل در تروریست خواند طالبان بهایی سنگینی برای
دولت و ملت همراه داشته که از حدس و گمان خارج است. کافی است بدانیم همین سیاست
توأم با مسامحه در برابر طالبان، باعث شده که ایالات متحده و همپیمانانش نیز چنین
سیاستی در برابر طالبان داشته باشند و از سرکوب، تحریم و برخورد با آنها به عنوان
بخشی از تروریسم جهانی، خودداری کنند.
![]() |
در میان کشته شدگان یک عروس و داماد که قصد داشتن ماه عسل شان را در بامیان بگذرانند نیز، شامل اند |
دو دیگر، والی غور به بیبیسی گفته است که از میان
مسافران، طالبان دست به گزینش زده و «آنهایی را که منسوب به قوم هزاره بودند»
جدا کرده و تیرباران کرده اند. آقای رحمتی در صفحۀ فسبوکش نیز نوشته است این افراد
«پس از تثبیت هویت» کشته شده اند. معنایش این است که طالبان در میان مسافره هزاره
و غیر هزارۀ این موترها، تفکیک قایل شده و مبنای کارشان را بر کشتن مسافران هزاره
گذاشته اند. روشن است که پیامد چنین عملی وقیح، جای نگرانی دارد و نشان میدهد
طالبان عملا به مسایلی دامن میزنند که برای کشور فاجعه آفرین است. تفکیک قومی و
صدور جواز برای کشتن افراد یک قوم، به هیچ وجه سرلوحۀ کار طالبان نیست. آنها تاکنون
نشان داده اند، در ارگون و تخار (مثلن) که اساسا با انسانیت مخالف اند. با این
وجود، در پارۀ از موارد، این گروه کوشیده است مسایلی از جمله برخورد قومی با
شهروندان کشور را نیز در دستور کارش قرار دهد تا بتواند با خلق امنیت کاذب، میان
شهروندان شکاف ایجاد کند. چیزی که تبعاتش برای حکومت و شهروندان سنگین و غیرقابل
پیشبینی است.
والی غور خواهان کمک حکومت مرکزی شده است. خانوادههای این
شهدا، در سوگ عزیزان شان غرق اندوه اند و عکسهای تکان دهنده از جریان این کشتار،
در فضای مجازی دست به دست میشود. مردم اندوهناک اند و خشمگین. در این میان باید
چشم به حکومت و رییس جمهور بدوزیم و ببینیم که این همه فاجعه آن ها را از سکوی
تماشاچی به جایگاه مسئولان حفظ جان و مال مردم پرتاب میتواند یانه؟