۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۳, شنبه

صدها نفر در عمق 30 متری زمین گیرمانده اند

این تپۀ خاکی بر ساکنانش فرو لغزیده است

دیروز رسانه ها خبر هولناکی را پخش کردند. حادثه ای وحشتناک که در آن، یک تپۀ خاکی بر سر مردمان آن تپه فرو می ریزد. صحبت از رانش کم سابقه زمین در افغانستان است. در ولایت بدخشان، منطقه ای در شمال شرقی ترین قسمت کشور که در آن یک تپۀ خاکی بر اثر بارش باران های مداوم و سیل از جا کنده شده و بر سر دهکدۀ ارگو، فرود آمده است. دهکدۀ ارگو در نزدیکی فیض آباد مرکز ولایت بدخشان قرار داد.
عکس از بی بی سی
یک سال پیش نیز دهکده ای در این ولایت به دلیل بهمن و رانش برف، زیر برف شد و تلفات جانی و مالی سنگینی بر جا گذاشت. پس از آن این دومین حادثۀ زیانبار در این ولایت است. [برای خواندن آخرین تحولات از منطقه آب باریک و دهکده ارگو، به سایت فارسی بی بی سی بروید]
والی بدخشان به رادیوی بی بی سی فارسی گفته است، خانه هایی که زیر آوار شده اند، در کنار این تپه واقع شده بودند. به گفته شاه ولی الله ادیب والی این ولایت، بیش از 30متر خاک بر روی خانه ها فرود آمده است. به این ترتیب اکنون نزدیک به 2500نفر شامل خانواده های یک دهکده در قعر سی متری زمین فرو رفته اند. جایی که امیدی به زنده ماندن نیست و پس زدن انبوه خاک یک تپه از روی دهکده نشینان هم کار دشواری به نظر می رسد.
آنچنان که خبرنگار رادیو بی بی سی از فیض آباد گزارش داده، تا حال 7 نفر از زیر آوار بیرون کشیده شده اند. همچنین قرار است سه دستگاه لودر که خاک ها را پس می کند، به این ولایت ارسال شود. هم زمان از محل حادثه خبر می رسد که تیم های نجات محلی به سرعت وارد عمل شده اند و تلاش دارند تا به خانه ها و افرادی که زیر آوار هستند، دست یابند. خانه هایی دهکده ها اغلب با چوب پوشانده می شود و به نظر نمی رسد در برابر فرو ریختن یک تپه مقاومت کنند. از این رو این احتمال که بخش عمده ای از خانه ها بر روی صاحبان شان فرو ریخته باشند زیاد است. اما این امید که ممکن است برخی خانه مقاومت کرده  و افرادی در درون آنها زنده باشد، وجود دارد.
ویس برمک، معاون کمیتۀ حالت اضطرار گفته که آنها تلاش کرده اند تا هماهنگی برای رساندن کمک ها با مقامات محلی و مرکزی برقرار باشد. آقای برمک از انتقال آب آشامیدنی، خیمه و وسایل ضروری به محل خبر داده است. اما این بسته های امدادی در حدی نیست که بتواند کمکی قابل توجه حساب شود. زیرا گفته می شود بر علاوه بیجاشدگانی که از رانش تپه جان سالم بدر برده اند، ساکنان یک دهکده دیگر نیز به دلیل احتمال رانش زمین به محلی امن انتقال داده شده اند. چیزی در حد 300 خانواده. به این ترتیب، حجم آسیب دیدگان خیلی بیشتر از آن است که با این امدادها بتوان به مشکلات آنان رسیدگی کرد.
عکس از بی بی سی
از سویی هم هنوز جریان پس زدن خاک تپه و جستجوی افراد به کندی پیش می رود. حتا گفته می شود مقامات در محل حادثه امید شان را برای یافتن افراد زنده از دست داده اند. احتمالی که اگر به یقین بدل شود، شاید عملیات جستجو توقف یابد یا کندتر شود. با این وجود، پرسش این است که آیا اراده ای برای بیرون کشیدن اجساد از زیر آوار وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، لاجرم باید نیروهایی بیشتری به محل اعزام شوند و وسایل مورد نیاز کشیدن اجساد از زیر 30 متر خاک، فراهم شود. کمک های بیشتری به محل صورت بگیرد و رییس جمهور از جریان این کار نظارت کند. ازسوی هم به نظر نمی رسد دولت مرکزی با توجه به امکانات محدودش بتواند بر روند کمک رسانی سرعت بخشد. این که رییس جمهور از سایرکشورها خواستار کمک های فوری و اعزام نیروهای مجرب شود، کار منطقی و مورد نیاز مردم است. زیرا 2500 نفر در زیر آوار قرار دارند و بیرون کشیدن آنها کار دشواری است. همچنین شاید برخی از این افراد هنوز زنده باشند و چنانکه عملیات نجات سرعت یابد، امکان این که زنده بیرون شوند، زیاد است.
عکس از بی بی سی 
مناطق شمال کشور در روزهای گذشته به دلیل بارش باران، شاهد حوادث زیانباری بوده است. پیشتر بخشی از مناطق جوزجان  و سرپل [دو ولایت شمالی کشور] به دلیل سیلاب ها متحمل خسارات کلانی شدند. در جوزجان شب هنگام بسیاری از خانه ها را سیل برد و بیش از 150 تن جان باختند و صدها خانواده مجبور به ترک خانه های شان شدند. هنوز کمک رسانی به این محل تمام نشده است که این بار در بدخشان رانش زمین حادثه می آفریند.


۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

زن به مثابه پروژه


زنان به طرز وحشتناک به شی بدل می شوند
1-    مسئله حمایت از حقوق زن، در افغانستان به شکل پروژه آمد. از این رو هر کسی خواست از حقوق زن دفاع کند یا آن را مطرح کند، رفت پروپوزل نوشت و آن را دریک نهاد خارجی داد، از آنجا به اصطلاح هزینۀ کارش را گرفت و بعد، آمد در خیابان تظاهرات کرد، کنفرانس خبری گرفت و طوماری در حمایت از حقوق زنان قانون شکن صادر کرد و به این ترتیب، حقوق زن و دفاع از آن در کشور نهادینه شد. می گویید مشکل چه است؟ به تو پول نرسیده یا که کدام جایت درد می کند؟ گوش کنید!
من از دموکراسی حمایت کنم و بر علیه طالبان می جنگم. به این دلیل که شمس دمیستورا هم از دموکراسی خوشش می آید وچون آمریکایی در بدل هر مرمیِ که شلیک می کنم، 50دالر می دهد. حال شما که فرد عاقلی هستید، قبول می کنید که من یک مرد دموکرات و تحصیل کرده و انسان مدرنی هستم به لحاط فکری؟ قبول نمی کنید. به این دلیل که من هیچ چیزی از دموکراسی، دولت دموکراتیک، حقوق شهروندی و ... نمی دانم. دوستی من با دموکراسی، یک تقلید صرف است. درست مثل این که چون کریستیانو رونالدو دوست دختر باکره داشت، دوست دختر من هم باید باکره باشد (مثال خوبتر از این داشتم، اما دلم شد). همین طور من از طالب بدم نمی آید چون مانعی در برابر ترقی و پیشرفت است. شک نکنید اگر طالب 52دالر بدهد، مرمی را به سمت آمریکایی می پرانم
حمایت از حقوق زن نیز در افغانستان در دو خط، قابل ارزیابی است. نخست آنکه حمایت از حقوق زن در کشورم بر اساس فکر و گفتمان و از راه خودش نیامد. کسی با تجربه و اندیشیدن به این درک نرسید که باید از حقوق زن مانند حقوق مرد، دفاع کرد. کسی با تحصیل و دانش و سرو نوک کردن تاریخ برابری خواهی و مبارزه با تبعیض نیامد که از حقوق زن دفاع کند (استثنا در همه حالت است) کسی بر اساس درکش از وضع موجود کشور و به عنوان راهی برای استقرار عدالت، حقوق زن را مطرح نکرد (شعار بود). و ... بلکه حقوق زن مطرح شد چون در فلان کشور مطرح شده بود. کسی خودش را منادی حقوق زن سر داد چون فکر می کرد می تواند در جایگاه شیرین عبادی یا فلان خانم آفریقای جنوبی قرار بگیرد و برود جایزه بگیرد. دو دیگر، از حقوق زن حمایت شد چون نان در این کار نهفته بود. دفاع (دفاع به عنوان یک کار یا امر اقتصادی) از زنان، دقیقن در حد کار در یک شرکت یا کار در یک ساختمان فروکاسته شد. این گونه، آدم هایی که به دنبال کارهای ساده با سود بسیار می گشتند، آمدند بر طبل حمایت از حق زن کوفتند
نتیجه 1: در ده سال اخیر که کشورم شاهد حضور حاکمیت دموکراتیک و فرصت برای ارتقای سطح فهم و درک ملت بود، و فرصتی استثنایی (از نظر تاریخی) فراهم آمد تا ما با آموختن و درک نیازها و راهکارها، فکر و فرهنگ خود را مدرنیزه بسازیم، در گیرو دار مدرنیزاسیونِ ماشینی، زن به پروزه تقلیل یافت و حمایت از حقوق زن، پروپوزل یا در بهترین تعبیر یک امر اقتصادی، سود آور یا به اصطلاح ساده به کار، چهره عوض کرد. (بخشی از زنان که ادعا دارند تیزهوشند و خیلی می فهمند، در پروژه سازی زن و کالای اقتصادی سازی حقوق زن، دست هر مردی را از پشت بستند).