۱۳۹۲ اسفند ۲۲, پنجشنبه

مردم به چه‎کسی رأی می‎دهند؟



این گزارش در 2 حوت برای روزنامه تحول تهیه و چاپ شده است
تنها 34روز مانده به انتخابات، فضای رقابت تنگ‎تر می‎شود. رقبا به ارگ ریاست‎جمهوری چشم دوخته اند و هر نامزد با سخنرانی درمیان هوادارانش، چانس برنده شدنش را بیشتر می‎سازد. شهرها، شاهد نصب پوسترهای تبلیغاتی بیشتری هستند و تلویزیون‎ها نیز، پیامهای حاوی اهدای رأی را به مخاطبان شان پخش می‎کنند. صبغت‎الله مجددی، شخصیت نامدار دینی و سیاسی از داکتر اشرف‎غنی احمدزی اعلام حمایت می‎کند، گل آقا شیرزوی قول بازسازی بند برق کجکی را به مردم می‎دهد و قیوم کرزی از انصراف رقابت‎های انتخاباتی، صرف نظر می‎کند و به بودن پای می‎فشارد. ازسوی دیگر، عدد روزهای مانده به لحظه تصمیم‎گیری برای شهروندان کم تر می‎شود.
درحالیکه تب انتخابات بالا گرفته است و هر تیم به ماندن تا آخر خط، پای می‎فشارد؛ پاسخ دادن به این پرسش که به چه‎کسی باید رای داد، اهمیت بیشتری می‎یابد. زیرا تعدد نامزدهای ریاست‎جمهوری و تنوع تیم‎های انتخاباتی، شرایط انتخاب کردن را برای مردم دشوار ساخته است.
با این هم، بسیاری از شهروندان با توجه به سپری شدن دستکم یک‎ماه از کارزار انتخابات، اکنون به نظر می‎رسد به یک جمع‎بندی کلی از معیارهای گزینش فردمورد نظرشان در انتخابات سال آیندۀ ریاست‎جمهوری رسیده اند.  انتظار غالب از زعیم آینده کشور با توجه به میراث شومی که از دولت فعلی می‎بریم، این است که بتواند با درایت بر مشکلات کنونی کشور، غالب آید. علاوه برآن، رفتار و منش اجتماعی نامزدها نیز، برای مردم از اهمیت ویژۀ برخوردار است. با این‎حال آنچه در انتخاب مردم شاید تأثیر بیشتری داشته باشد، به چهار مورد می‎توان خلاصه کرد.
تحصیل و تخصص
جوانان و دانشجویان، به تحصیل و تخصص نامزدها اهمیت قایل اند. به زعم بسیاری از شهروندان، عمده ترین مشکل کشور، فقدان مدیریت سالم در سالهای گذشته بوده است. از این‎رو، توجه به دانش و تخصص نامزدها برای غالب آمدن بر مشکلات مدیریتی کشور، یک ضرورت اجتناب ناپذیر تلقی می‎شود. محمد علی، دانش‎آموختۀ زبان وادبیات می‎گوید، فساد اداری، ضعف مدیریت در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی کشور، عدم برنامه‎سازی مدون برای احیای زیربناهای اقتصادی و توسعوی، ریشه در عدم تخصص کسانی داشته است که در رأس این مسائل قرار داشته اند. محمدعلی می‎افزاید «اگر رییس‎جمهور یک تکنوکرات، دانش آموخته و متخصص باشد، به افرادی مانند خودش این فرصت را می‎دهد که در دولت باشند و برای پیشرفت کشور، کار کنند. اما اگر رییس‎جمهور با دانش و تخصص میانۀ خوبی نداشته باشد، از حضور افراد متخصص و دانشمند نیز در دولت، جلوگیری می‎کند».
پس از یک دهه از بازگشایی نهادهای آموزشی، اکنون تعداد دانشگاهها و نهادهای تحصیلی، به رشد قابل ملاحظۀ دست یافته اند. علاوه برآن، سالانه کمتر از 200هزارنفر، به موسسات تحصیلیِ دولتی و خصوصی جذب می‎شوند و بخش عمدۀ از مناطق، از خدمات وزارت معارف، بهره‎مند شده اند. تمامیِ این تحولات درسالهای اخیر باعث شده است که مردم نگاهی ویژه‎یی به افراد متخصص و تحصیل کرده داشته باشند. اکنون بسیاری از شهروندان به این باور رسیده اند که مسیر پیشرفت و توسعه، تنها با حضور افراد متخصص و نخبه در رأس مدیریت کشور، بازگشایی می‎شود. رحیم شکران نیز با تأکید بر دانش و اندوخته‎های علمی نامزدها، می‎گوید «به کسی رأی خواهم داد که درس‎خوانده باشد و از درک بهتری نسبت به وضعیت کشور برخوردار باشد».
واقعیت این است که سومین دولت دهۀ دموکراسی، وارث تمام ندانم‎کاری‎ها، ضعف‎ مدیریت، فساد اداری و فقدان برنامۀ معطوف به توسعه است. از این رو، رییس‎جمهور به عنوان رییس‎دولت و قوۀ مجریه، باید برای عبور از این وضعیت، از دانش و تخصص کافی برخوردار باشد. دشوار است که هدایت این کشتیِ طوفان زده را بدست ناخدای بسپاریم که بر علمیت و توانایی مدیریتی اش، تردید داریم.
اعتقاد به عدالت و وحدت ملی
افغانستان پس از تجربۀ یک دهه دموکراسی، با تمام فراز و فرودهای که داشته است، اکنون از عمیق شدن شکاف‎های اجتماعی رنج می‎برد. بسیاری از اقلیت‎های قومی و مذهبی از ساختار دولت، به حاشیه رانده شده اند و نگاه برتری جویانۀ حکام کنونی، باعث ایجاد بی‎اعتمادی به دولت مرکزی شده است.
سهمیه بندیِ اشتراک شهروندان در دولت و کابینه، نگاه تبعیض آمیز در امتیازاتی که به شهروندان می‎رسد، عمده‎ترین مشکلاتی است که مردم از آن رنج می‎برند. از این‎رو، برای بسیاری‎ها، به قدرت رسیدن کسی که به این تبعیض پایان دهد، مهم است.
ناظرحسین از ولایت دایکندی است. او را در یک دفتر کمپاین انتخاباتی می‎بینم. ناظرحسین می‎گوید، آمده است تا ازکسی حمایت کند که بتواند به تبعیض پایان دهد. ناظرحسین علت اصلی بدبختی کشور را عدم رعایت عدالت اجتماعی و فقدان باور به وحدت ملی، می‎داند. وی می‎گوید «دولت برای یک ولایت امتیازاتی بیشتری قایل می‎شود، درحالیکه دایکندی از محروم ترین ولایات است و تا حال هیچ توجهی جدیِ از سوی دولت به این ولایت نشان داده نشده است. ما از محرومیت رنج می‎بریم، اما به جای این که پول برای بهبود وضعیت ما مردم فقیر، هزینه شود؛ به جاهایی مصرف می‎شود که وضعیت شان دهها بار خوبتر است».
حامد یک سال است از دانشگاه فارغ شده است. او از تجربه اش در هنگام کاریابی در ادارات دولتی شکایت می‎کند. حامد می‎گوید، با بعضی افراد مشخص، برخورد تبعیض آمیز می‎شود. حامد عقیده دارد «اگرکسی در رأس دولت قرار بگیرد که به نهادینه سازی برابری، عدالت و وحدت ملی، باور داشته باشد؛ بخش زیادی از شکاف‎ها و بی‎اعتمادی‎های اجتماعی از میان خواهد رفت».
به نظر می‎رسد دولت سوم، به کسی نیازمند است که با نگاه برابر به تمامی شهروندان، از امتیازات وامکانات دولتی به سود ملت، استفاده کند و به هرگونه زیاده‎خواهی یا نگاه تحقیرآمیز، پایان دهد. رییس‎جمهور مقبول آینده از نظر مردم باید کسی باشد که با رفتارش ملی اندیشی و باورش به وحدت ملی را اثبات نماید. به جایگاه اقلیت‎ها در ساختار قدرت، اهمیت قایل شود و به طیف‎های به حاشیه رانده شده این امکان را بدهد که بتوانند باحضور در بدنۀ دولت، از حق شان پاسداری نمایند.
استراتژی و برنامه
اقتصاد ورشکسته و متکی به کمک‎های کشورهای خارجی، بی‎ثباتی، فقدان ظرفیت‎های آموزشی، به بن‎بست رسیدن پروسۀ صلح، عدم رشد زیربناهای توسعوی و نبود برنامه منظم انکشافیِ که بتواند دورنمای رشد و توسعه کشور را تضمین نماید، ریشه در بی‎برنامگی دولت کنونی دارد. در طی چندسال گذشته، حکومت به رهبری رییس‎جمهورکرزی نه تنها از کاستن نرخ بلند بیکاری ناتوان بود، بلکه زمینه جذب جوانانی را که به تازگی از دانشگاهها فارغ می‎شدند، نیز فراهم نتوانست.
رییس‎جمهور آینده، تمامی این مشکلات را علاوه بر قدرت اجرایی کشور، به میراث می‎برد. درست است که حل تمامی این مشکلات در کوتاه مدت ناممکن به نظر می‎رسد، ولی به این معنا نیست که بدون داشتن یک برنامۀ مدون، دقیق و کاربردی، به داشتن یک دولت نسبتا مقتدر و با ثبات دل بست. چیزیکه  حسیب الله نیز آن را تأیید می‎کند. حسیب الله مسوول یک رستورانت در مرکز شهر است. او می‎گوید «محال است بدون داشتن یک برنامه، کسی بتواند این کشور را آباد کند». از حسیب الله می‎پرسم، با این حساب، به چه‎کسی رأی خواهد داد. او با تردید و دو دلی پاسخ می‎دهد «خیلی زود است که به نتیجۀ نهایی برسم. تصمیم گرفتن در این مورد، به خصوص اگر مسوولانه برخورد کنیم، دشوار است. ولی، سعی می‎کنم رأیم را برای کسی به صندوق بریزم که برنامه‎یی برای غالب آمدن بر چالش‎های موجود داشته باشد».
ازسوی دیگر، شهروندان درمورد این که از چه برنامۀ بیشتر حمایت می‎کنند، دیدگاههای متفاوتی دارند. نعیم یک دانشجو است. او می‎گوید، به کسی رأی می‎دهم که اگر هیچکاری نمی‎تواند، حداقل تعداد بورسیه‎های آموزشی خارج ازکشور را افزایش دهد. برای محمدنبی که یک رانندۀ تاکسی است، برنامه‎های اقتصادی اولویت دارد. او معتقد است که با افزایش سرانۀ شهروندان و کم شدن بیکاری، امنیت هم درکشور تضمین می‎شود.
درهمین حال، به تازگی جمعی از فعالان حقوق زن، منشوری را به امضا رسانده اند و از نامزدان خواسته اند که به این منشور احترام بگذارند و در راستای تأمین حقوق زن، تلاش نمایند. شکیلا، دانشجوی دانشگاه کابل است. او می‎گوید، امنیت نداریم، قانون در بعضی موارد، برخورد تبعیض آمیز دارد و محدودیت درکارهای اجتماعی، برای ما بیشتر از مردان است». شکیلا می‎گوید، به کسی رأی خواهد داد که ضمانت‎های جدیِ برای جلوگیری از خشونت علیه زنان، داشته باشد.
هرچند که بیشتر شهروندان به برنامه و استراتژیِ عبور از بحران، اهمیت قایل اند؛ با این حال، عمده ترین مشکل مردم، عدم دسترسی به این برنامه هاست. تا حالا، بسیاری از نامزدان، از پخش کامل برنامه‎های شان طفره رفته اند و یا اگر این برنامه‎ها تدوین شده است، در اختیار عموم قرار نگرفته است. چنانکه نامزدان ریاست‎جمهوری می‎خواهند با آگاهی بخشی از برنامه‎های خود، برمیزان مشارکت مردم در انتخابات بیفزایند باید برنامه‎های شان به هر طریق ممکن، به مردم منتقل نمایند.
تعهد و قانونگرایی
در ده سال گذشته هیچ چیز به اندازه قانون، زیر پا نشده است. قانون که باید دیگران را از له شدن نجات می‎داد، خودش بارها زیرپای قانون‎شکنان له شد و این مسئله تا آنجا ادامه یافت که به یکی از پرماجرا ترین معضلها برای دولت آقای کرزی تبدیل شد. عدم رعایت قانون در ادارات دولتی به رشد فساد اداری دامن زد و این مسئله به روند کمک‎های جامعه جهانی تأثیر منفی گذاشت و وجهه بین‎المللی دولت را مخدوش ساخت.
احمدشکیب می‎گوید، من هنوز وعده‎های که نامزدان  (انتخابات ریاست‎جمهوری، شوراهای ولایتی و شورای ملی) در جریان کارزار انتخاباتی به مردم می‎دادند را به یاد دارم. با ختم انتخابات، تمامی این شعارها فراموش شد». این مهندس برق می‎گوید، اعتمادش را به وعده‎های نامزدان از دست داده است و دیگر به آنها باور ندارد.
با این حال، سید عتیق که خودش را یک بازرگان معرفی می‎کند باور دارد که، شرط اول انتخاب برای مردم، این است که نامزدها تا چه حد به حرفی که می‎زنند، پابند می‎باشند. به باور سید عتیق، «فساد اداری، ضعف دولت و تمامی مشکلات کشور در عدم تعهد و صداقت اشخاص دولتی (رییس‎جمهور) بر می‎گردد. او می‎گوید «به کسی رای می‎دهم که ثابت سازد که به تمام برنامه‎های عمل خواهد کرد». اما چگونه؟ قاسم رضایی دانشجوی یک دانشگاه خصوصی به این پرسش چنین پاسخ می‎دهد «بازتولید اعتماد برای نامزدهای این دوره، درحالیکه بی‎اعتمادی به حکومت ریشۀ عمیقی درمیان مردم دارد، دشوار است. با این‎حال، من تصور می‎کنم این کار ناممکن نیست». آقای رضایی برای تثبیت صداقت نامزدان درمیان مردم، به چند فکتور اشاره می‎کند « شرط اول تثبیت اعتماد این است که نامزد ریاست‎جمهوری بیاید از نزدیک با مردم حرف بزند. از مردم بشنود و با مردم حرفهایش را درمیان بگذارد، این باعث می‎شود تا زمینه برای ایجاد اعتماد میان دوطرف، فراهم شود. دوم، تشریح برنامه‎هاست. نامزد ریاست‎جمهوری باید در بادی امر، مطمئن شود که تمام برنامه‎هایش را مردم خوانده اند یا فهمیده اند. البته این برنامه‎ها باید به گونۀ طراحی شده باشد که انتزاعی، دست نیافتنی و خیالی نباشد. برنامه باید دست یافتنی، دقیق و براساس مسایل و مشکلات موجود، تهیه شده باشد. سومین گزینه، برخورداری از گذشته نیک است. نامزدی بیشتر مورد اعتماد واقع می‎شود که درگذشته، کمتر مورد سوءظن واقع شده باشد».
جامعه‎شناسان باور دارند که بی‎اعتمادی از خصوصیت‎های رفتاری مردمان کشورهای جهان سوم است. این خصوصیت شاید ریشه در وضعیت نابهنجار و اسفبار شهروندان داشته باشد. مضاف برآن، برخورد غرض آلود دولت‎مردان و تعهدشکنی‎های پی‎هم آنها نیز این خصوصیت را تشدید می‎کند. مشکل مردم کشور نیز، چنین چیزی است. دولتمردان به بسیاری از وعده‎های که به شهروندان سپرده بودند، عمل نکردند و رأی ملت بیشتر به مفهوم ابزاری برای مقبولیت بخشی دولت در نگاه جهانیان تلقی شد. اکنون که در دورسوم انتخابات ریاست‎جمهوری و شوراهای ولایتی قرار داریم، علاوه برتمامی مشکلاتی که وجود دارد، فقدان اعتماد دوجانبه میان رأی دهنده و رأی گیرنده نیز، افزوده شده است. به نظر می‎رسد شهروندان به این مسئله به صورت جدی توجه دارند. اینکه به چه کسی باید اعتماد کرد، سوال اصلی بسیاری از واجدین شرایط رأی‎دهی است. گمشدۀ بسیاری از شهروندان نیز، کسی است که با راستی و راستکاری، دولت سوم را رهبری کند.
به نظر می‎رسد اگر نامزدهای -به خصوص- ریاست‎جمهوری برای بازتولید اعتماد، کاری نکنند، انتخابات سال آینده، آسیب جدی می‎بیند. بازتولید اعتماد و تثیبت صداقت یک نامزد، جز با ایجاد رابطه با شهروندان و رأی دهندگان، تشریح برنامه‎های قابل قبول و احترام به خواست‎های مردم، به دست نخواهد آمد. باید به نامزدها چشم دوخت تا چگونه می‎توانند تعهد و راستی شان را اثبات کنند و بر اشتراک مردم در انتخابات بیفزایند.


«زن سال افغان» دختری با دوربین شکسته


این گزارش قبلن در روزنامۀ تحول چاپ شده است.
همه ساله درکشورهای مختلف جهان، برنامه های به هدف انتخاب زنان شایسته و نخبه، برگزار میشود. اما شاید برگزاری چنین برنامۀ در افغانستان به نظر عجیب برسد. زیرا درکشوری که بالاترین رقم خشونت علیه زنان را به خود اختصاص داده است و دستکم در نیمۀ دوم امسال، چندین قضیه قتل زنها را داشته ایم یا داستان بریدن گوش و بینی بانوان را در هرات و بغلان را که چهرۀ خشین و غیرقابل تحمل خشونت علیه زن را به نمایش گذاشت، غیر قابل پیشبینی خواهد بود که برنامۀ به هدف انتخاب زن شایستۀ افغان و اهدای جایزه به این زن، داشته باشیم. به همین دلیل، همایشی که به مناسبت هشت مارچ، روزجهانی زن، در انستیتوت فرانسه برگزارشده بود، برای بسیاری اشتراک کنندگان غافلگیرکننده بود. 
عکس از بی بی سی
برنامۀ اهدای نخستین جایزۀ زن سال افغان یا زن شایستۀ افغان، با حضور انبوهی از زنان و مردانی برگزار شد که آمده بودند تا برای نخستین بار درکشور، شاهد یک رویداد متفاوت و البته کمی دور از انتظار باشند. برنامۀ با همکاری سفارت فرانسه و آلمان برگزارشده بود و در آن، از دو زن نخبۀ کشور، تقدیر میشد.
مارتین جاجر، سفیر کشور آلمان نخستین سخنران این برنامه بود. آقای جاجر ابتدا روز جهانی زن، هشت مارچ را به تمام زنان تبریک گفت و تلاش زنها برای احقاق حق شان را شایستۀ تقدیر خواند. جاجر،  با تأکید بر حفظ حق زن گفت، حق زن برای جامعه انکار ناپذیر است و به رسمیت شناخته شدن این حق، برای انکشاف جامعه ضروری به نظر میرسد. سفیر آلمان به شعار زنان در هشت مارچ امسال اشاره کرد که "الهام بخشیدن برای تغییر" است و افزود، به همین بهانه، ما از زنانی تقدیر خواهیم کرد که در تغییر وضعیت زنان، نقش بارزی داشته اند. او همچنان گفت، باید از ژان میشیل مارلود تشکر کرد که این ایده (اهدای جایزۀ زن سال افغان) را به من پیشنهاد کرد.
باید تا رسیدن به این پاسخ که چه کسی زن شایستۀ سال خواهد شد، اندکی حوصله میکردیم. اما سفیر فرانسه، ژان میشیل مارلود، با اشاره به این که این جایزه به دو خانم اهدا خواهد شد، بخشی از سوال بسیاری از اشتراک کنندگان را پاسخ دادند. آقای مارلود گفت، درسال 7791میلادی سازمان ملل متحد تصمیم گرفت تا هشتم مارچ را به تجلیل از زنان اختصاص دهد. ما بر همین روال، با دوستان آلمانی خود، برای نخستین بار جایزۀ زن افغان را تهیه کردیم که به دو خانم اهدا خواهد شد». سفیر کشور فرانسه تأکید کرد که تخصیص یک روز برای قدردانی از زنان پرتلاش کافی نیست و به همین منظور سفارت آلمان و فرانسه از یکی از این برندگان برای یک سال حمایت خواهد کرد.
همانطوری که در ابتدا گفته شده بود، رییس هیئت داوران جایزۀ "زن سال افغان" داکترسیما سمر بود. رییس کمسیون مستقل حقوق بشر و کسی که خودش برای مبارزه و تلاشش در زمینۀ حقوق بشر، جایزۀ آلترناتیو را برده است. از این رو، با رفتن بانو سمر در استیج، باید منتظر میماندیم که او نام نخستین برندۀ این جایزه را بگوید. اما رییس هیئت داوران در ابتدا، روزجهانی زن را تبریک گفت و از زنانی یاد کرد که قربانی خشونت هستند. او همچنان از زنها خواست برای جلوگیری از تقلب در انتخابات سال آینده، به پای صندوقهای رأی بروند. وی گفت، باید خودتان بروید و رأی بدهید تا کسی با استفاده از نام شما، دست به تقلب نزند».
رییس کمسیون مستقل حقوق بشر همچنین، با اشاره به این که در آستانۀ انتقال قدرت سیاسی، مسوولیت امنیت و انتقال اقتصادی قرار داریم افزود، باید ما مسوولیت بیرون رفتن از وضعیت دشوار فعلی را به دوش بگیریم». بانو سمر، سرانجام به نحوۀ گزینش زنانی اشاره کرد که قرار بود تا لحظاتی دیگر، جایزه بگیرند. وی گفت، هیئت داوران، درجریان گزینش زن شایستۀ سال افغان، دو تن از زنان را که با پشتکار و دارای عین ویژگی ها بودند، شناسایی کردیم و برای اهدای جایزه، برگزیدیم». سمر گفت، «کارهای این دو زن، رویاهای زنان افغان را بازتاب می دهد».
سرانجام، نامی نا آشنا برای گرفتن نخستین جایزۀ زن سال افغان، شنیده شد. آمنه حسنی، دختری از بامیان که به قول خودش، با دوربین عکاسی شکسته، داستان تلخ زندگی مردم فقیر را روایت کرده بود. آمنه حسنی به جایگاه رفت تا از دست برندۀ جایزۀ آلترناتیو، جایزۀ زن سال افغان را بگیرد. او پس از گرفتن جایزه، کوتاه صحبت کرد و گفت، روزجهانی زن را به تمام زنان مصیبت دیدۀ کشورش تبریک میگوید. وی ادامه داد «من خودم میدانم که این زنها چه زجری میکشند، چون خودم از همین قشرهستم، کسی که خانواده اش را از دست داده است». باگفتن آخرین جمله، بغضی که درگلوی آمنه رسیده بود، دیگران را نیز تحت تأثیر قرار داد. دختری که با ازدست دادن خانواده اش اما، همچنان امیدوار به خوب زیستن، اکنون جایزه اش را به خانه میبرد. آمنه حسنی از دشواریهای عکاسی برای یک دختر سخن نگفت. او به دشواریهای زندگی اش نیز اشاره نکرد. اما می توان حدس زد که دختری با دوربین شکسته در کوهپایههای بامیان برای عکاسی با چه دشواری های روبه رو بوده است.
عکس از بی بی سی/ آمنه حسنی درهنگام دریافت جایزه

حسن بانو غضنفر، وزیر امور زنان و عضو هیئت داوران باید دومین جایزه را به دیگر برندۀ این عنوان، اهدا می کرد. درصحبتی کوتاه، وزیر امور زنان، به دستاوردهای چند سال اخیر زنان اشاره کرد. وزیر امور زنان افزود «21سال پیش زنان در افغانستان از خانه بیرون شده نمی توانستند. درحالیکه اکنون در جهان می درخشند و هر روز افتخار می آفرینند». بانو غضنفر در این زمینه، از هنرمندان، افسران نظامی و دیگر زنانی یاد کرد که با شکستن سد هنجارهای سنتی، برای رسیدن به جایگاه واقعی شان تلاش می کنند.
شریفه دانش دومین بانوی بود که باید لوح تقدیر از این برنامه، دریافت میکرد. بانوی که نقاشی هایش سالها پیش در ارگ راه یافته اما هنوز از او نامی در عرصۀ نقاشی برده نشده است. شریفه دانش با اشاره به این موضوع، درحالیکه لوح تقدیرش را از حسنبانو غضنفر دریافت میکرد افزود «سالها پیش استاد ربانی 360 تابلوی نقاشی من را در ارگ خواست. ایشان گفت که این تابلوها زیبا هستند باید در قصردلکشا باشند. من آن 360تابلو را در ارگ بردم، اما بعدها آن ها گم شدند. اکنون که استاد ربانی نیز شهید شده است، دیگر از تابلوهای من نیز خبری نیست». شریفه دانش، نیز با تکیه بر بازتاب زندگی مردم فقیر در نقاشی هایش گفت، در همین زمینه شعر نیز میسراید. او یک مثنوی کلاسیک بلندی را خواند که با تشویق حاضرین در این برنامه، همراه شد.
درقسمت بعدی این برنامه، عکسهای آمنه حسنی به نمایش گذاشته شدند. عکس های که راوی وضعیت زندگی مردم بودند. زنان و مردانی که دوشادوش هم گندم درو می کنند، بچههای که در خیمهها درس میخوانند و دخترهای که با دشواری زندگی در کوهپایه های افغانستان در نبرد اند. چیزیکه آمنه نیز به دنبال نشان دادنش برای جهانیان است.


انتظار به پایان رسیده بود. هیئت داوران به ریاست داکتر سیما سمر و عضویت حسن بانو غضنفر وزیر امور زنان، فاطمه گیلانی رییس هلال احمر، ثریا پرلیکا رییس اتحادیه سراسری زنان، خانم حسین، معاون ملل متحد در بخش زنان، بیرتو نیش رییس موسسه افرن، مارتین جاجر سفیر آلمان و ژان میشیل مارلود سفیر فرانسه درکشور، زن سال افغانستان را انتخاب کرده بودند که درنتیجه، آمنه حسنی و شریفه دانش جایزۀ امسال را بردند. باید چشم به سالهای آینده دوخت که چه کسی زن سال افغان انتخاب خواهد شد. 

نگاهی به رفتار رسانه ها در انتخابات؛


در گفتگوی با داوود ناجی، حشمت رادفر، دکترشفق خواتی و مختارپدرام
این گزارش، قبلن در روزنامۀ تحول چاپ شده است.
شمس النهار، سراج الاخبار، جریده امان افغان و ارشاد النسوان، ظاهرا، از نخستین رسانه‏هایی اند که درشکل چاپی در افغانستان به میان آمدند. از آن روزگار تا اکنون اما، کمتر از دو قرن می‏گذرد. در طی این دو قرن، کار رسانه‏ها با فراز و فرودهای همراه بوده است. از توقیف نشریه‏ها گرفته تا بازداشت اعضای تحریریه یک روزنامه، در تاریخ فعالیت‏های رسانه‏یی درکشور، کم نیستند.
از تاریخ دور و دراز رسانه‏ها درکشور که به زعم خیلی‏ها با مفهوم جدید و امروزی رسانه همخوانی ندارد، که بگذریم، دوران پس از طالبان به دلیل حضور کشورهای غربی و حمایت از رسانه‏ها، این کشور شاهد رشد بی‏نظیر کمی و کیفی رسانه‏ها در کشور بوده است. اگر درگذشته فقط یک رادیو و تلویزیون ملی در افغانستان وجود داشت و چند مجله فعالیت می‏کردند، اکنون اما، دهها تلویزیون نزدیک به صد پایگاه رادیویی و صدها مجله و روزنامه درکشور، فعال اند.
جایگاه ویژۀ که رسانه‏ها درمیان شهروندان بازیافته است، به خوبی نشان‏دهندۀ اهمیت و تأثیرگزاری روزافزون رسانه‏ها در سمت‏دهی افکار عمومی در کشور است. از این‏رو پرداختن به نقش رسانه‏ها در انتخابات حیاتی به نظر می‏رسد. به ویژه این که، رسانه  درکشورهای دموکراتیک، رکن چهارم قدرت تعریف شده است و پلی است که امکان ارتباط میان شهروندان و دولت را فراهم می‏سازد. به چرخش آزاد اطلاعات کمک می‏کند و برشفافیت پروسه حکومتداری، نظارت دارد. ازسوی دیگر، با گذشتن بیش ازیک‏ماه از شروع کارزار انتخابات میان نامزدهای ریاست‏جمهوری، شهروندان شاهد سهم و فعالیت‏ گستردۀ رسانه‏ها در این مسئله بوده است. تا حال شش مناظره از سوی رسانه‏های دیداری انجام شده است و دور دوم این مناظره‏ها نیز در راه می‏باشند. رسانه‏های چاپی و آنلاین هم نقش عمدۀ در چرخش اطلاعاتی کارزار انتخابات، دارند. بسیاری از اخبار مربوط به کارزار انتخابات، در شبکه‏های اجتماعیِ آنلاین میان کاربران رد و بدل می‏شود و واکنش این کاربران در قبال موضع‏گیری‏های نامزدها سریع‏تر از حد تصور است.
با این‏وجود بازهم رسانه در افغانستان به دلیل تجربۀ تاریخی کمی که دارد، با مشکلاتی نیز همراه بوده اند.  در یک سلسله گفتگو با خبرنگاران و اشخاص پیش‏کسوت در این عرصه، به بررسی تحلیلی این چالش‏ها و امکان بهترشدن نقش رسانه‏ها در روند انتخابات پرداخته ام.
جایگاه رسانه‏ها درمیان مردم
دستکم دومیلیون نفر به انترنت دسترسی دارند و بخش بزرگی از شهروندان همه‏روزه از اخبار و برنامه‏های رسانه‏های دیداری و چاپی و رادیویی، استفاده می‏کنند. از این‏رو شاید هیچ‏کسی نقش مهم تسلط رسانه بر افکار عمومی را انکار نتواند. اما داوود ناجی، تهیه کننده ارشد بی بی سی، باور دارد که فرهنگ تربیون‏سالاری در افغانستان هنوز هم با پرجاست. آقای ناجی می‏گوید: افغانستان رسانه کم داشته، آنچه که افغانستان در تجربه تاریخی خود دارد، تربیون بوده است.  مثلن اوامر و فرامین پادشاه و یا حزب حاکم را برای مردم و شهروندان می رساندند. این روند تا همین اواخر ادامه داشت برای مثال،  در تحولات سیاسی که در افغانستان رخ داده، اکثرن کودتاچی‏ها پیش از ارگ، رادیو تلویزیون را تصرف میکردند. همانگونه که شما شاهد هستید، داوود خان هنوز زنده بود، خودش پیام مرگ خود را شنید درحالیکه مقاومت می کرد. اعلان این خبر، نیروی مقاومت را مجبور به شکست کرد. یا مثلا رادیو شریعت که اوامر طالبان را پخش می کرد. اما تجربه رسانه داری، که پلی میان شهروندان و دولت و رکن چهارم قدرت به حساب می آید، تجربه تازه ی است که عمرش به بیش از یک دهه می رسد. فرهنگ تربیون داشتن در افغانستان، هنوز هم وجود دارد. با این حساب، نقش رسانه با وجود چالش های که پیش رو دارد، مخصوصا برای انتخابات، تحسین برانگیز است. حد اقل در این تلاش بوده اند که بیشترین سهم را در انتخابات داشته باشند. برای اولینبار چند مناظره برگزار شد. این نشان می دهد که رسانه ها به عنوان یک قطب، توجه مردم را به خود جلب کرده است. تأثیرگذار هم بوده است.
مختار پدرام، خبرنگار تلویزیون خورشید نیز به این نکته تأکید می کند که «درکشورهای دموکراتیک، بزرگ‏ترین جریان‏های فکری و فرهنگی را رسانه‏ها شکل می‏دهد، و یا دستکم، در تقویت این جریان‏ها، رسانه‏ها بزرگ‏ترین و موثرترین نقش را بازی می‏کند». آقای پدرام عقیده دارد که «علی‏رغم کاستی‏های فنی که رسانه‏ها از آن رنج می‏برند اما درمیان مردم، جایگاه خاصی دارند. پدرام می‏گوید: مردم همیشه درمورد اخبار و گزارش‏های رسانه‏ها صحبت می‏کنند. می‏گویند فلان رسانه در مورد فساد چنین گفت یا درمورد مبارزه بامواد مخدر چنین تحلیل کرد». پدرام از سمت‏گیری برخی رسانه‏ها انتقاد می‏کند ونقش آن‏ها را درتخریب سلامت روانی جامعه، موثر می‏داند.
حشمت رادفر، معاون رسانه‏های کمسیون مستقل انتخابات نیز به جایگاه برجستۀ رسانه‏ها درگردش اطلاعات درمیان مردم  و نقش مثبتی که رسانه‏ها در روند انتخابات می‏توانند داشته باشند، اشاره می‏کند. رادفر می‏گوید: علی رغم این که رسانه ها با چالش های ساختاری و فنی روبه رو اند، بدون هیچ تردیدی، نقش رسانه ها می تواند برازنده ترین نقش باشد که یک طیف بسیار گسترده و بسیار وسیع مردم را دریک زمان واحد ،می توانند به بخشی از اطلاعات در یک عرصه دست یابند.
به این ترتیب، جایگاه رسانه‏ها را درافغانستان می‏توان حیاتی تلقی کرد. زیرا بسیاری از مردم با پیگیری اخبار و دیدگاه‏های که در رسانه‏ها پخش می‏شود، درمورد رویدادهای سیاسی و اجتماعی یا اقتصادی، واکنش نشان می‏دهند.
نقش رسانه‏ها در فرهنگ‏سازی سیاسی
دکترشفق خواتی، سردبیر سه‏روزنامۀ آسیا تایمز بر نقش رسانه‏ها در ترویج فرهنگ‏سازی سیاسی اشاره می‏کند و می‏گوید: به لحاظ سیاسی، تمایلات و ارزش‌ها و ضد ارزش‌های انسان‌ها در یک جامعه که منجر به تربیت افراد آن جامعه به شکل خاص و در نهایت منجر به ظهور فرهنگ سیاسی خاصی می‌گردد، توسط کانال‌های ارتباطی و تعاملات اجتماعی تعین می‌یابد. «در این میان، رسانه‌ها نقش بی‌بدیلی در تعیین ارزش‌ها و ضد ارزش‌های یک جامعه و شکل‌دهی یک فرهنگ خاص سیاسی دارد. فرایند تربیت‌پذیری سیاسی و شکل‌دهی به فرهنگ سیاسی یک جامعه، امروز در ادبیات علم سیاست به «جامعه‌پذیری سیاسی» (Political Socialization) تعبیر می‌شود».
به زعم این استاد دانشگاه و سردبیر آسیاتایمز، امروز که ما در عصر انفجار اطلاعات به سر می‌بریم و با توجه به گسترش رسانه‌های جمعی (چه صوتی و تصویری و چه رسانه‌های چاپی) نقش رسانه‌ها برای جامعه‌پذیری سیاسی و حتی تغییر فرهنگ سیاسی جوامع، برجستگی بسیار زیادی یافته است. جامعه‌ی افغانی نیز در طی سال‌های اخیر، شاهد گسترش چشمگیر انواع رسانه‌هاست. تحقیق‌ها نشان داده است که امروز رسانه‌ها بیش از سایر کانال‌های تربیت‌پذیری یا جامعه‌پذیری اثرگذاری دارد. دکتر خواتی باور دارد که مخاطبان رسانههای دیداری بیشتر اند و این ریشه در بیسوادی افردا جامعه دارد. وی میافزاید « در جامعه‌ی افغانی، به دلیل بی‌سوادی بخش بزرگی از جامعه و ضعف فرهنگ مطالعه، رسانه‌های صوتی و تصویری، تأثیرگذاری بیشتری نسبت به رسانه‌های چاپی دارند. با این حال، شاید بتوان گفت که رسانه‌های چاپی نیز در دایره‌ی مخاطبین خود، تأثیر عمیق‌تر نسبت به رسانه‌های صوتی و تصویری بر جای می‌گذارد و می‌توانند تغییرات بیشتری در میانان قشر با سواد و روزنامه‌خوان جامعه ایجاد نماید».
دکتر خواتی، درمورد ابعاد تأثیرگزاری رسانه‏های جمعی بر شهروندان را به سه بخش خلاصه می‏کند، تأثیرات ادراکی، تأثیرات عاطفی و تأثیرات رفتاری. به زعم آقای خواتی، شهروندان از کودکی با رسانه‏ها آشنا می‏شوند و این آشنایی همزمان با رشد افراد، ادامه می‏یابد. از این‏رو، رسانه نقش کلیدیِ در ذهنیت‏سازی در جامعه دارد و می‏تواند رسالت فرهنگی‏اش را به خوبی ادا نماید.
چنانچه رسانهها به موثریت شان در ترویج فرهنگ همپذیری، مشارکت سیاسی اقشار مختلف در مسایل ملی و ذهنیتسازی سالم بپردازند، میتوان به داشتن یک جامعه سالم امیدوار بود. جامعۀ که در ساختن آن رسانهها نقش بسیار عمده دارند.
بی‏طرفی رسانه‏ها
رعایت بی‏طرفی رسانه‏ها جدا از طرزالعمل‏ها و قوانینی که به آن تأکید شده، اصل همگانی است. پرهیز از دخل و تصرف در چگونگی اطلاعات و اخبار، رعایت اصل بی‏طرفی و لحاظ کردن منافع و زیان‏های که نشر یک خبر می‏تواند به دیگران داشته باشد، مهمترین اصولی است که رسانه‏ها باید درنظر داشته باشند. درنظرگرفتن اصل بی‏طرفی در پوشش اخبار مرتبط با انتخابات، از یک‏سو افکار عمومی را از سردرگمی رها می‏کند و ازسوی دیگر، بر شفافیت بیشتر این پروسه کمک می‏کند. اما به نظر می‏رسد در کُل، برخورد رسانه‏ها با انتخابات، در پاره‏یی از اوقات، چندان هم بی‏طرفانه نیست. داوود ناجی با تأیید این نکته اما معتقد است که بحث کلی در این زمینه راه به جایی نمی‏برد و باید موارد مشخصی را مورد بحث و وارسی قرار داد. با این‏هم آقای ناجی باور دارد که به دلیل چندصدایی بودن جامعه افغانستان و دسترسی به انترنت، امکان عدول از بی‏طرفی و برخورد جانبدارانه با رقابت‏های انتخاباتی، برکسی پوشیده نمی‏ماند. ناجی می‏گوید: باید در این مورد، به صورت مشخص صحبت کرد. قضاوت کلی را دوست ندارم. اما آنچه افغانستان و رسانه های این کشور را کمک می کند، چندصدایی بودن است. در واقع ناممکن است که یک رسانه، با پنهان کاری بتواند از یک نامزدی حمایت کند. یا در واقع ایدۀ را که می خواهد، به مردم برساند.  ناجی دلایل این ادعایش را چنین بر می‏شمارد، «اولا جامعه افغانستان به شدت چند صدایی است. هرصنف و گرایشی امروز صدای خود را دارد. افغانستان امروز زیر پوشش انترنت است که مهمترین رویداد تاریخی بشر مدرن است. رسانه های کشور، با مخاطبانی روبه اند که آماده پاسخ دهی فوری اند. شما اگر با شبکه های اجتماعی ببینید، با انبوهی از کاربران سروکار دارید و هرگزارش فورا مورد محک و نگاه تند کاربران قرار می گیرد. قانون نظارت بر کار رسانه‏ها و جامعه چندصدایی و مسایلی دیگر، سبب شده که اطلاعات گردش کند و در اختیار مردم قرار بگیرد. تأثیر گزاری رسانه ها در تاریخ افغانستان تا این حد زیاد نبوده که امروز شاهدش هستیم».
مختار پدرام، خبرنگار، با متمایزکردن رسانه‏های حزبی و سیاسی از رسانه‏های مستقل، باور دارد که مجبوریت‏های اقتصادی رسانه‏ها را مجبور می‏کند تا بی‏طرفی شان را به صورت کامل، رعایت نکنند. این خبرنگار می‏گوید: . رسانه های ظاهرن مستقل هم که مجبوریت های اقتصادی و ادامه نشراتی دارد و انتخابات فرصت خوبی برای فربه شدن آنها از لحاظ اقتصادی است، پس نمی تواند منافع شان را نادیده بگیرند.
با این‏حال معاون کمسیون رسانه‏های کمسیون مستقل انتخابات، هرچند که بی‏طرفی مطلق را ناممکن می‏خواند، با آنهم  بر حفظ بی‏طرفی رسانه‏ها تأکید دارد. او می‏گوید، این اصل بی‏‏هیچ تردیدی باید لحاظ شود. آقای رادفر درمورد نحوه نظارت بر رسانه‏ها درجریان مبارزات انتخاباتی به روزنامه تحول چنین توضیح داد: در بخش مبارزات انتخاباتی و تبانی که بخش از رسانه ها با جریان های سیاسی دارند، یا جریان انتخاباتی رسانه داشته باشد، در این موارد، ما لایحه مشخص داریم. مثلا در مورد نشر تبلیغات، نامزدها، ما رسانه ها را ملزم کرده ایم که ازمیزان پولی که به دست می آورند، به ما گزارش بدهند. رسانه های سیاسی را ملزم کرده ایم که در فرجام انتخابات، از میزان پولی که مصرف کرده اند، برای ما گزارش بدهند. منطق اش این است که ثبت نهایی مصرف در یک تکت انتخاباتی بیش از 10میلیون افغانی نشود. ما با مقایسه آماری که بدست می‏آوریم، بر شفافیت مصارف اقتصادی رسانه‏ها و تیم‏های انتخاباتی، نظارت می‏کنیم.
گفتنی است کمسیون رسانه‏های کمسیون مستقل انتخابات، مسوولیت نظارت بر کار رسانه‏ها را در جریان انتخابات به عهده دارد. این کمسیون چند روزپیشتر، برخی کمشنرانش برای ارزیابی کار رسانه‏ها در چند ولایت فرستاده بود.
پخش شود یا نه؟
در پرداختن به انتخابات، درنظر داشتن عدالت بسیار مهم است. چنانکه عدالت در برابرتکت‏های انتخاباتی درنظر گرفته نشود، ممکن است یکی از نامزدها زیان ببیند و یکی دیگر، سود کند و در این صورت، فعالیت انتخاباتی یک رسانه، به زمینۀ برای کمپاین و تبلیغات یک تیم تبدیل شود. در نظرداشتن پیچیدگی‏های ناشی از کارزار انتخابات در رسانه‏ها، ناظر برشفافیت، بی‏طرفی و اصل اطلاع‏دهی خواهد بود. برای همین، در دموکراتیک‏ترین کشورها، رسانه‏ها قواعدی خاصی برای حفظ بی‏طرفی و پای‏بندی به موازین اخلاقی رسانه، دارند. چنانکه، در بریتانیا، رسانه‏ها تا چندسال پیش حق نداشتند میان نامزدهای احزاب مخالف، مناظره برگزار کنند. دلیل این مانع، زیرپاشدن اصل بی‏طرفی و مغشوش شدن افکار عمومی، قلمداد شده بود. زیرا، درمناظره، شخصی که هیچ برنامۀ دقیق و مدون در عرصه‏های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... نداشته باشد اما خوب حرف بزند، ممکن است توجه عموم را به خود جلب کند. درحالی‏که یک نامزد با برنامه به دلیل این که سخنران خوبی نیست، ممکن است از حمایت عموم بی‏بهره بماند. اما رسانه‏های بریتانیا برای نخستین‏بار، درسال 2007 اجازه یافتند که میان نامزدهای رقیب مناظره برگزار کنند. در این مناظره، از تعیین نوع پوشش مناظره کنندگان تا درنظرداشتن حرافی آن‏ها، درنظر گرفته شد و تمهیداتی سنجیده شده بود که زمینه را برای حرافی تنگ می‏ساخت و عرصه را برای بحث روی برنامه‏های نامزدها، وسیع‏تر می‏کرد.
اگر از اظهار نظر درمورد نوع برگزاری مناظره را بگذریم، درمورد پرداختن به اخبار انتخاباتی، مهمانان من دیدگاه‏های متفاوتی دارند. داوودناجی، به اصولی که رسانه درهنگام نشر باید به آن پای‏بند باشد،اشاره می‏کند: «اگر آنچه که ارزش خبری داشته باشد، در این صورت باید براساس قانون افغانستان ومشروعیت رسانه‏یی‏اش، باید این خبر را پخش کند صرفن به عنوان خبر. ولی اگر این خبر تحلیل می شود و صف بندی شود، در این زمینه قوانین افغانستان صریح حکم کرده و نهادهای برای رسیدگی به این مسایل وجود دارد. درصورتی‏که خبر مستقیما به یک نهاد یا مرجع، بر می خورد، باید قبل از نشر خبر، واکنش آن نهاد نیز گرفته شود».
مختارپدرام علی‏رغم این‏که برحفظ بی‏طرفی رسانه‏ها تأکید دارد اما می‏گوید: «بعید به نظر می رسد در افغانستان چنین چیزی لحاظ شود. شما توجه داشته باشید که مشکل ترین بخش خبرنگاری، پوشش دادن پیکارهای انتخاباتی است. خبرنگار و یا گرداننده‌یی که در این بخش کار می کند، خیلی مکلف‏تر از دیگر خبرنگاران اند که باید اخلاق خبرنگاری را در نظر بگیرد، در غیر این مردم را ما اغفال می کنیم یعنی ما رسانه‌یی ها. آقای پدرام می‏گوید، باید واقعیت آنگونه که است، بازتاب داده شود، نه آنگونه که سفارش می‏شود. پدرام درنظرگیری این اصل را حتا در هنگام پخش پیام‏های تجاری نامزدها نیز، مهم می‏شمارد.
حشمت رادفر، با انتقاد از این که در مناظره‏ها بخشی از نامزدهای ریاست‏جمهوری سهم داده می‏شوند، می‏گوید: آن‏ها از رسانه‏ها خواسته اند که به زودی دور بعدیِ مناظره‏ها را برگزار کنند و عادلانه به تمامی نامزدهای این دور، فرصت بدهند که با مردم حرف بزنند. معاون کمسیون رسانه‏ها با تأکید روی مناظره‏ها می‏افزاید: رسانه‏ها باید به مسایل و ذهنیت های منفی و تبعیضات نژادی، دامن نزنند. خبر می تواند صرفن به این دلیل که خبر است، نشر شود. کمسیون هیچ محدودیتی در این زمینه وضع نکرده است. رسانه ها درطی این چند روز، نقش آگاهی بخش داشته اند و اگر همین طور ادامه یابد به برخورد اخلاقی رسانه‏ها با انتخابات بسیار خوشبین هستیم.
هرچند که برخورد رسانه‏ها با خبرهای انتخاباتی، هنوز کاستی های فراوانی دارد، با آنهم درطی چند روز گذشته، رسانه‏های فعال در کشور، به خوبی نشان داده اند که تا حد زیادی معیارهای و موازین اخلاقیِ پوشش جریان رقابت‏های انتخاباتی را، درنظر می‏گیرند.
نکاتی که در پخش مسایل انتخابات، درنظر بایدگرفت
 در ادامه بحث قبلی، هنوز هم این ابهام که رفتار رسانه در مورد انتخاب بر کدام اصول سامان یابد تا شدت آسیب‏پذیری‏اش را کم سازد، وجود دارد.داوود ناجی می‏گوید:« معیارهای که برای رسانه ها در تمام جهان وجود دارد، دقت است و انصاف. یکی از چیزهای که همیشه رسانه ها را در افغانستان آسیب می زند، شتاب است. فکر می کنند سرعت معیار است، ولی واقعیت این است که خبر باید دقیق باشد و سرعت در درجه دوم قرار دارد». با این‏حال دبیر ارشد خبری بی بی سی،  با انتقاد از نحوۀ برخورد رسانه‏ها با انتخابات می‏گوید، «عیب اصلی کار رسانه‏ها در کشور، فقدان ارائه اطلاعات مفید است». ناجی می‏افزاید: «اطلاعات و مسایلی که روشنگر باشد بسیار کم است در رسانه ها. خیلی حرف همدیگر را تکرار می کنند. مثلا شما شش مناظره را داشتید، اطلاعاتی که به درد مردم بخورد کم است. حتا پیامهای که ستاد ها ساخته‏اند، گنگ است. شما ببینید انتخابات افغانستان که یکی از درازدامن ترین انتخابات جهان است، شش ماه پیش قصه اش شروع شده بود تا چندماه دیگر هم ادامه دارد، اما کمتر رسانۀ را پیدا می‏شود که بیاید باریکی های قانون انتخابات، این که کمیسیون انتخابات چطور عمل می کند، اهمیت رای دهی و مسایلی به این شکل را روشن سازد. یا مثلا، تا حال درمورد این که اگر شهروندی بخواهد از یک کارمند کمسیون انتخابات شکایت کند، باید چه فرایندی را طی کند؟ منظورم این است که در این بازار گرم و پرسروصدا، شما اطلاعات مفید کم می یابید. این یک خلا است. رسانه های بین المللی به این موارد نمی پردازند. بها نمی دهند. این می ماند به دوش رسانه های داخلی. مثلا برای واشنگتن پوست، تأثیر بین المللی و منطقوی انتخابات مهم است. اما مخاطب داخلی به یک‏مجموعه اطلاعات دقیق نیاز دارد. مثلن روند شکایت انتخاباتی چه گونه است. چه بروشوری وجود دارد؟ از کجا باید اطلاعات بگیرند»؟
مختار پدرام در این مورد می‏گوید: «رسانه‏ها تفاوت میان نامزدان در نظر نگیرند. درست است یک نامزد نفوذ بیشتر دارد نامزد دیگر نفوذ ندارد. اما اصل بی طرفی این را می رساند که هر دو نامزد، نامزد انتخابات اند. کمیسیون مستقل انتخابات آنها را اجازه نامزد شدن داده است. پس از لحاظ قانونی حق برابر دارند و رسانه باید در خبر رسانی خود این مسأله را جدی بگیرد».
اکنون که شمارش معکوس برای رسیدن به روز برگزاری انتخابات شروع شده است، مردم بیش از هر زمانی دیگر، خواهان اطلاعات دقیق در مورد انتخابات میباشند. رسانهها در طی روزهای آینده درکنار آنکه باید از جرین کارزارهای انتخاباتی اطلاعرسانی و نظارت نمایند، باید مسوولیت اخلاقیشان را درمورد تشویق مردم برای رفتن به پای صندوقهای رای، آگاهیدهی سالم از کیفیت این پروسه و کمک به فضای ملتهب روانیِ جامعه، ادا نمایند. چیزیکه با وظیفه شناسی، برخورد سالم با انتخابات و احترام به خرد جمعی شهروندان، بدست خواهد آمد.