۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

زن به مثابه پروژه


زنان به طرز وحشتناک به شی بدل می شوند
1-    مسئله حمایت از حقوق زن، در افغانستان به شکل پروژه آمد. از این رو هر کسی خواست از حقوق زن دفاع کند یا آن را مطرح کند، رفت پروپوزل نوشت و آن را دریک نهاد خارجی داد، از آنجا به اصطلاح هزینۀ کارش را گرفت و بعد، آمد در خیابان تظاهرات کرد، کنفرانس خبری گرفت و طوماری در حمایت از حقوق زنان قانون شکن صادر کرد و به این ترتیب، حقوق زن و دفاع از آن در کشور نهادینه شد. می گویید مشکل چه است؟ به تو پول نرسیده یا که کدام جایت درد می کند؟ گوش کنید!
من از دموکراسی حمایت کنم و بر علیه طالبان می جنگم. به این دلیل که شمس دمیستورا هم از دموکراسی خوشش می آید وچون آمریکایی در بدل هر مرمیِ که شلیک می کنم، 50دالر می دهد. حال شما که فرد عاقلی هستید، قبول می کنید که من یک مرد دموکرات و تحصیل کرده و انسان مدرنی هستم به لحاط فکری؟ قبول نمی کنید. به این دلیل که من هیچ چیزی از دموکراسی، دولت دموکراتیک، حقوق شهروندی و ... نمی دانم. دوستی من با دموکراسی، یک تقلید صرف است. درست مثل این که چون کریستیانو رونالدو دوست دختر باکره داشت، دوست دختر من هم باید باکره باشد (مثال خوبتر از این داشتم، اما دلم شد). همین طور من از طالب بدم نمی آید چون مانعی در برابر ترقی و پیشرفت است. شک نکنید اگر طالب 52دالر بدهد، مرمی را به سمت آمریکایی می پرانم
حمایت از حقوق زن نیز در افغانستان در دو خط، قابل ارزیابی است. نخست آنکه حمایت از حقوق زن در کشورم بر اساس فکر و گفتمان و از راه خودش نیامد. کسی با تجربه و اندیشیدن به این درک نرسید که باید از حقوق زن مانند حقوق مرد، دفاع کرد. کسی با تحصیل و دانش و سرو نوک کردن تاریخ برابری خواهی و مبارزه با تبعیض نیامد که از حقوق زن دفاع کند (استثنا در همه حالت است) کسی بر اساس درکش از وضع موجود کشور و به عنوان راهی برای استقرار عدالت، حقوق زن را مطرح نکرد (شعار بود). و ... بلکه حقوق زن مطرح شد چون در فلان کشور مطرح شده بود. کسی خودش را منادی حقوق زن سر داد چون فکر می کرد می تواند در جایگاه شیرین عبادی یا فلان خانم آفریقای جنوبی قرار بگیرد و برود جایزه بگیرد. دو دیگر، از حقوق زن حمایت شد چون نان در این کار نهفته بود. دفاع (دفاع به عنوان یک کار یا امر اقتصادی) از زنان، دقیقن در حد کار در یک شرکت یا کار در یک ساختمان فروکاسته شد. این گونه، آدم هایی که به دنبال کارهای ساده با سود بسیار می گشتند، آمدند بر طبل حمایت از حق زن کوفتند
نتیجه 1: در ده سال اخیر که کشورم شاهد حضور حاکمیت دموکراتیک و فرصت برای ارتقای سطح فهم و درک ملت بود، و فرصتی استثنایی (از نظر تاریخی) فراهم آمد تا ما با آموختن و درک نیازها و راهکارها، فکر و فرهنگ خود را مدرنیزه بسازیم، در گیرو دار مدرنیزاسیونِ ماشینی، زن به پروزه تقلیل یافت و حمایت از حقوق زن، پروپوزل یا در بهترین تعبیر یک امر اقتصادی، سود آور یا به اصطلاح ساده به کار، چهره عوض کرد. (بخشی از زنان که ادعا دارند تیزهوشند و خیلی می فهمند، در پروژه سازی زن و کالای اقتصادی سازی حقوق زن، دست هر مردی را از پشت بستند).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در 2014 قرار است چه اتفاقی بیفتد؟