۱۳۹۳ خرداد ۳, شنبه

چگونه رسیدن مهم است

اشاره: این یادداشت پیشتر در دو هفته نامۀ پرسش چاپ شده است.
تقریبن همه دوست داشتیم دفتر انتخابات را به پایان بریم تا حکایت شیرین شانزدهم حمل، هم‌چنان باقی بماند. اما چنین نشد و گویی به انجام رساندن انتخابات، پیچیده تر از آنست که ما فکرش را می‌کردیم. نتیجۀ نهایی هرچند دیر اما سرانجام اعلام شد با دو ویژگی؛ یکی خوب دیگری بد. ما از اعلام نتیجه خوشحال بودیم چون رقم آرا در نتیجۀ نهایی، نشان از حضور گسترده مردم داشت. فهمیدیم که هفت میلیون رأی در کوه و دشت به صندوق ریخته نشده. هرچند بیش و کم تقلب و عدول از هنجارهای قانونی را نیز در این انتخابات شاهد بودیم که رسیدگی به آن کار کمسیون شکایات بود. اعلام نتیجۀ نهایی خبری بد بود، چون هنوز ماراتن انتخابات را پایان یافته اعلام نمی‌کرد. حال دو نامزدی که بیشترین رأی را گرفته بودند، باید در مصاف همدیگر، بر سر رسیدن به ارگ ریاست‌جمهوری قرار می‌گرفتند.
هنگامی که باید خستگی‌های کارزار انتخابات را در می‌کردیم، آماده می‌شویم تا یک دور رقابت برای تسخیر قلعۀ قدرت را شاهد باشیم. تا چند روز دیگر، کارزار و رقابت فشرده‌یی میان دو نامزدهای اصلاحات و همگرایی و تحول و تداوم، شروع‌ می‌شود. در این دور، به دلیل کاهش نامزدها به دو تن و تمرکز توجه و افکار عمومی به دو نقطه، باید ناظر رقابت جدی و نفس‌گیری باشیم. رقابتی که دور سوم ندارد و بخواهی نخواهی، برنده اش در ختم کار هر دو کمسیون، باید روشن شود. از همین رو، به رغم اما و اگرهایی که وجود داشت، هر دو تیم، پس از اعلام نتیجۀ نهایی، تمام توان شان را به کاربسته اند تا مسیر رسیدن به ریاست‌جمهوری را برخود هم‌وار سازند.
یکی از این دو شخص، باید در جایگاه کرزی تکیه زند
بسیاری از شهروندان و حامیان هر دو تیم، فاصلۀ اندکی با تجربه انتخابات دور اول دارند. هنوز  به خوبی جریان رقابت‌ها، بگومگوها، مناظره‌ها و بحث‌ها و کشمکش‌ها را به یاد داریم. از این رو، انتظار می‌رود در رقابت دموکراتیک بر سر تصاحب جایگاه قدرت، به تجربه‌ها و چشم انداز روشن‌تری دست یافته باشیم. به عبارتی دیگر، ما باید به خوبی درک کرده باشیم که رقابت برسر تصاحب مسند قدرت، چیزی به معنای ستیزه و مبارزه مسلحانه نیست. دیدیم که گروه‌های رقیب چه‌گونه درکنار هم قرار می‌گیرند و به راحتی می‌توانند تمام حرف‌ها و موضع‌گیری‌های شان را تعدیل کنند تا دور یک محور فراهم آیند. از الزامات زیستن در جهان مدرن، زندگی مسالمت آمیز و بدون خون‌ریزی است. بشر امروز یادگرفته، چگونه فاصله کاخ تا کوخ را به حداقل برساند و مردم را در جایگاه تعیین کنندگان مشی سیاسی و نحوۀ نظام دولتی، بر نشاند. اما این عزل و نصب حاکم و دولت‌مرد، نه از راه شورش و غوغاگری، کورکردن و بر نیزه کشیدن که در یک روند دموکراتیک و مسالمت آمیز انجام می‌شود. مردم با درنظرداشت معیارهایی از روی نیاز و درک شان از اولویت‌های سیاسی کشورشان، تصمیم می‌گیرند چه کسی باید رییس‌جمهور و مجری قانون شود. و این تصمیم شان را با رأی علنی می‌سازند. در نتیجه آن‌که اعتماد مردم را بدست آورده، رییس دولت می شود. و کسی که راهش را در مسیر ارگ بازنیافته، برای نظارت بر کار دولت در بیرون از دولت می‌ایستد. یا می‌تواند تصمیمی دیگر بگیرد.
اما اصل مسئله این است که انتخابات و انتخاب رییس‌جمهور و تشکیل دولت جدید، هیچ میانه‌یی با شمشیر کشیدن و تیشه به ریشۀ هم‌دیگر زدن ندارد. از این رو، داغ نگهداشتن تنور مبارزه و رقابت از نوع کین‌توزانه اش و فروکاست رقیب به دشمن و تقلیلِ باختن به مرگ و شکست، عمده ترین خطایی است که در صورت ارتکاب، باید زیان عاقبت خطرناکش را بپردازیم. نمونۀ مشخص این گونه برخورد، همین حالا در صفحات مجازی دیده می‌شود. طرفداران هر دو تیم، به عقده گشایی، توهین، ترور شخصیت و بستن افترا، دست می‌زنند. به خوبی شاهدیم که همه روزه، عکس‌های گرافیکی، خبرهای دروغ برای تمسخر نامزدهای دور دوم، پخش می‌شود. حتا فراتر از آن، با شخصیت بسیاری‌ها بازی می‌شود، دروغ پردازی می‌شود و  در بدترین حالت، برخورد فاشیستی و دگماتیک، معیار سنجش خوب از بد می‌گردد. دیده ایم گاهی مسایل نه چندان مهم و غیر منطقیِ برای تحریک افکار عامه در جهت حمایت از یک نامزد خاص، برجسته می‌شود. تمام این ها، ریشه در فهم ما از رقابت سیاسی دارد. بدبختانه، رقابت سیاسی و درکل کار دولت‌داری در این کشور، تاریخ نکبت باری داشته. ما لاجرم کورکردن ها، بستن ها، شکستن ها و خیانت هایی فراوانی را در تاریخ انتقال قدرت در این کشور خوانده ایم. ذهن ما مملو از خیانت در کار سیاست است. شاه شجاع خیانت می‌کند، شاه زمان کور می‌شود، محمود هوتک فرار می‌کند و این رسم نامیمون ماندگار می‌شود. اما اکنون وضع فرق کرده. دیگر قرار نیست برای تسخیر بالاحصار قدرت، نیرو بسیج کنیم و شمشیر بزنیم. حتا تسخیر قدرت نیز معنای متعارفش را از دست داده است. حالا، مردم بر اساس یک نرم دموکراتیک و مردم‌سالار تصمیم می‌گیرند چه تیمی قدرت را بدست بگیرد تا بتواند در خدمت رفع نیازهای مردم قرار بگیرد. هرچند این خوانش از انتخابات و انتقال قدرت زیاد خوش‌بینانه است، اما خوانشی غیر از آن نیز ممکن نیست. به بیان ساده، رسیدن به قدرت نیازمند رقابت دموکراتیک است که در آن، نه کسی ترور شخصیت می‌شود و نه هم باختن یک تیم، به معنای شکست و نابودی آن تیم است. چه این که لازمۀ دولت دموکراتیک، وجود اپوزیسیون قدرت مند است.
تقلب؛ عمده ترین خطر انتخابات پیش رو است

در چنین حالتی، نیازی به تیغ برهم کشیدن و در روی هم تف انداختن نیست. دور دوم درکنار آن‌که هوشیاری ما را برای دقت در انتخاب مان می‌طلبد، تمرین دموکراسی و رقابت مسالمت آمیز و سالم نیز هست. ما فرصتی کم نظیر بدست آوردیم تا ظرفیت هم‌دیگر پذیری و مدارا را افزایش بدهیم و بر نفس جنگ‌جوی خود غلبه یابیم. عمده ترین راه رسیدن به این امکان، برخورد منطقی با انتخابات است. ما چه نیازهایی داریم؟ از یادنبریم که سال‌های دشواری را پیش رو داریم. سال‌های که قدرت‌مند ترین حامیان جهانی خود را از دست می‌دهیم یا دست‌کم حمایت تام و تمام شان دیگر با خود نداریم. رقابت هند و پاکستان از کشمیر به افغانستان پا گذاشته و در سوی دیگر، نیروهای بنیادگرا، در شرق لانه می‌سازند. ارتش و پولیس نیازمند تأمین منابع است و مأموران ملکی دولت معاش می‌خواهند. بیکاری افزایش یافته و بازار سرمایه‌گذاری کساد است. غلبه بر تمام این مشکلات، روشن است که ممکن نیست. اما کاستن این همه مشکل و کم کردن بار از دوش ملت و حفظ دولت، اصلی ترین و ابتدایی ترین کاریست که باید دولت آینده از پس آن برآید. ما تعیین می‌کنیم که چه کسی یا کدام تیم، می‌تواند بر این مشکلات غلبه کند؟

در کنار برخورد عقلانی شهروندان با انتخابات، دو تیم باهم رقیب نیز نقش اساسی در نهادینه سازی دموکراسی و مسالمت‌آمیز سازی جو پر تنش انتخابات دارند. در شرایط جدید رسیدن به قدرت و بدست آوردن آن، مسئلۀ اول ما نیست. چه‌گونه بدست آوردن قدرت و چه‌گونه رسیدن به ارگ ریاست‌جمهوری، مهم تر از خود رسیدن است. چه این که تمام اگر قرار باشد دستاوردی پس از سال‌ها نفس کشیدن درمیان آتش و دهه‌ها ویرانی، برای خود تعریف کنیم؛ غیر از این که ما راه رسیدن به قدرت را عوض کردیم، حرفی برای گفتن نداریم. ما می‌توانیم بگوییم که افغانستان تغییر کرده است، چون مسیر رسیدن به ارگ ریاست‌جمهوری نه از جوی خون و شلیک توپ‌خانه که با رأی مردم و رنگین شدن انگشت‌ها به رنگ آبی، ممکن است. این تغییر کمی نیست. اما حفظ آن بر دوش تیم‌های رقیب است. جلوگیری از اتهام زنی و پناه بردن به توطئه و خشونت های زبانی، یکی از عمده ترین کارهایی است که باید اصلاحات وهمگرایی و تحول و تداوم روی دست گیرند. بجای ترویج ادبیات نفرت و خشونت، خوب است رقابت سالم و مسالمت آمیز و عقلانی را تجربه کنیم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در 2014 قرار است چه اتفاقی بیفتد؟