۱۳۹۲ اسفند ۱, پنجشنبه

21فوریه، روزجهانی زبان مادری؛ و اشتباهی که بازهم در 16حمل مرتکب می شویم

اشاره: این یک یادداشت مختصری بود که وردپرس نوشتم و این جا هم گذاشتمش... بحث جدی برسرنکاتی که در این یادداشت مطرح شده، اولن دراز دامن است و علاقه مندان می توانند به آن بحث ها مراجعه کنند و ثانین تا حدی، تکراری است. نکته تازه این است که می توان در انتخابات پیش رو به گونه متفاوتی عمل کرد.

برخی وبلاگ های ایرانی گزارش داده اند که 50 فعالان ترک زبان ایرانی، در روزجهانی زبان مادری، بازداشت شده اند. همزمان با آن چند روزپیش هم، بحث برسر "تدریس به زبان مادری و ..." درمیان فرهنگیان ایرانی نیز داغ شد.
نکته در این جاست که در افغانستان نیز، با عین مشکل سروکار داریم. به همان ترتیب که قدرت -بر اساس نرم های دموکراسی- به اکثریت تعلق گرفته و نظام ریاستیِ مطلق هم ضمانت اجرایی آن می باشد؛ زبان نیز در افغانستان به زبان اکثریت فروکاسته شده است. و مانند ساختار سیاسی کشور، دو زبان پشتو و فارسیِ دری نیز، شده اند حاکمان مستبد و دکتاتورِ جهان زبان. درحالیکه در افغانستان -گفته می شود- کمتر از 30زبان وجود دارد. حالا از 30زبان گذشته، بسیاری از زبان های که گویندگان فراوانی دارند نیز، به شدت سرکوب شده اند. برای مثال، در نصاب تعلیمی وزارت معارف، حتا یک کتاب هم، به زبان ازبیکی اختصاص داده نشده است. حالانکه به این زبان، بخش بسیار بزرگی از مردم کشور، گفتگو می کنند. درحالیکه من به عنوان یک دری زبان، می خواهم از این حق برخوردار باشم که ولو بسیار اندک، اما درجریان آموزش درمکتب، با زبان ازبیکی آشنا شوم. گذشته از این، زبان نورستانی و پشه یی نیز به بدترین وجه ممکن سرکوب شده است. درحدی که امروزه این دوقوم، به نفع هویت و زبان پشتو مصادره می شود. اما این فرض اشتباه است. سال اول دانشگاه همصنفی داشتیم که پشه یی بود. من نشنیدم او به زبان پشتو صحبت کرده باشد یا خودش را پشتون گفته باشد. زبان خودش را داشت، اما حتا نمی توانستیم بفهمیم که به پشه یی، سلام، را چه می گوید. حدس می زنم منبع تمام این همه مشکل، ساختار سیاسی حاکم باشد. ساختاری به شدت عجیب، با آبگینه ی دموکراتیک و هسته دکتاتوری. دموکراتیک است، چون رییس جمهور انتخابی است، اما همین رییس جمهور، در راس هرسه قوا قرار دارد -شبیه شاه- و قانونی که ساخته می شود باید رضایت رییس جمهور را باخود همراه سازد، وگرنه قانون نیست (ولی رییس جمهور به عنوان یک تیم سیاسی، یک طرف رقابت برسر قدرت است). نه نخست وزیر داریم که بخشی از قدرت از دست رییس جمهور خارج شود، نه پارلمان صلاحیت مستقل دارد و بد تر ازآن، یک ثلث یک بخش شورای ملی، به انتخاب رییس جمهور بستگی دارد و نه قوه قضاییه مستقل است. راه بیرون رفت از این وضعیت، این بود که تمام اقوامِ دور از مدار قدرت، با هم ائتلاف کنند -دیرنیست- و یکی از این کاندیدا را مجبور کنند که قول از بین بردنِ نظام شاهیِ انتخاباتیِ موجود، را می داد. که اگر چنین شود، امکان برنامه ریزی و سرمایه گزاری برسر زبان های ملیِ رانده شده درحاشیه نیز فراهم می شود. به خصوص تیم تحول و تداوم، از این امکان خیلی خوب برخوردار است که مناطق شرق-جایی که بیشترین اقوام و گروههای زبانی را درخود جای داده- و دوستم و دانش که نماینده اقوام و زبان های درحاشیه رانده شده اند، اشرف غنی را مجبور به پذیرش این تغیر درساختار نظام نمایند. به هرحال، به امید روزی که ما ده تا زبان داخلی داشته باشیم و قادر باشیم ازتمام ادبیات و غنای این همه زبان، سود ببریم و برخود ببالیم.
این نوشتار از عاصف حسینی هم درمورد تغییرنظام در افغانستان خواندنی است:
http://asefhossaini.com/index.php/article/item/139-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%9F

۱۳۹۲ بهمن ۹, چهارشنبه

قسیم اخگر درگذشت

روشنفکر نامدار، نویسنده، شاعر و روزنامه نگار متعهد کشورم دیروز پس از یک سال مریضی، درگذشت. پس از درگذشت او، موجی عظیمی از تسلیت و همدردی در شبکه های اجتماعی و محافل فرهنگی  کشور به راه افتاد. بسیاری از شاعران، روزنامه نگاران، نویسندگان، و فعالین فرهنگی و دانشجویان، مرگ او را ضایعه بزرگی درکشور خواندند.
شاه حسین مرتضوی در صفحه بوکش نوشته که امروز چهارشنبه پیکر استاد اخگر به خاک سپرده می شود.

داوود ناجی، از سردبیران بی بی سی، در موردآقای اخگر در صفحه فس بوکش نوشته است:
نامش را اول گذاشته بودند "توغل علی" توغل، در گویش هزارگی، به معنی سرمای شدید و استخوان سوز است. این نام چون ویژه گویش هزارگی بود، جا نیافتاد.
اما وقتی خود اسمی برای خودش انتخاب کرد، کاملا متضاد اسمی بود که والدینش برای او برگزیده بودند." اخگر". .... و از آن پس آرام نگرفت. سوخت گاه تند و گاه کند، اما همیشه سوخت و روشنی بخشید. در زندان، در آوارگی در کلاس درس، همه جا. اخگر بود.
بسیاری از مقالاتش را به اسم مستعار نوشت. که روزگار خفقان و رعب بود. به فرانتس فانون، سارتر و امه سزر دل باخت. پی سید جمال و محمد عبده گرفت و با اقبال مانوس شد.

انقلابی بود. اما در اوج مبارزات مسلحانه، تفنگ اش را به قلم عوض کرد، از ان زمان داد زد که "تیغ نباید به دست زنگی مست داد." کار فرهنگی مقدم است. باید نوشت باید خواند باید گفت. و خود چنین کرد.
باری دکتر سیما سمر قصه می کرد که: رفته بودم یکی از کمپ های مهاجرین در کویته برای تداوی مریض ها آنجا اخگر را دیدم که با شاگردانش گل لگد می کرد و مکتب می ساخت.

این پر حرارت انقلابی، برعکس بسیاری از هم نسلان و هم فکرانش، به اصلاح گری گروید. و یک مصلح تمام قد شد. در آخرین یاد داشتی که برای بی بی سی نوشت، خاطر نشان کرده بود در انتخابات نامزدی که مورد قبولش باشد ندارد. اما می رود و رای می دهد. به که؟ به انتخابات.

می گفت، مهم نهادینه شدن فرهنگ انتخابات است. نامزد خوب بالاخره پیدا می شود اگر این فرهنگ "انتخابات" رایج شود. شاید او را به تعبیر خودش، از آخرین ستاره های دنباله دار حساب کرد.
این کتاب اخگر " ستاره های دنباله دار" در مورد مشروطه خواهان است. به نظر من اما، "روشفکر ملی مذهبی" منصفانه ترین تعبیر برای بیان و تصویر منصفانه از خود اخگر باشد.

او به لحاظ باور و گرایش اجتماعی، چپ بود. و به لحاظ گرایش اعتقادی، مسلمان. الگوهای او ابوذر و بلال بودند و در خوانش و فهم مسلمانی اش بیش از همه از دکتر شریعتی، متاثر بود.

از این ها که بگذریم، سخت مغرور و سخاوتمند بود. خیلی صمیمی و صادق بود. دوستانش را با تمام قدرت در آغوش می کشید. و سفره اش را با تمام خلوص پهن می کرد. و کسانی را به لحاظ فکری از او فاصله می گرفتند احترام می کرد و حتی دوست می داشت و می گفت: می ارزی.
خودش اما خیلی می ارزید. اول فکر می کردم مثل بسیاری دیگر از هم نسلان خود، کم کاری کرده و کم نوشته. اما بعدا فهمیدم که سه بار آثارش توسط، خاد، سپاه پاسداران و جنگ داخلی دهه نود، از بین رفته.

اخگر خیلی رنج کشید. اما هرگز کسی ندید او حسرت خورده باشد.

در افغانستان اخگر را تنها روشنفکری می شناسم که غرورش، سه نسل از سیاسیون این کشور را، تحقیر کرد.

۱۳۹۲ دی ۱۱, چهارشنبه

11روز سرگردانیِ داوطلبان امتحان کانکور

داوطلبان کانکور در ولایت غزنی می گویند که آنها 11روز است در انتظار برگزاری امتحان در شهر غزنی به سر می برند. این داوطلبان می گویند به رغم وعده های همه مکرر مقامات ریاست معارف این ولایت، اما هنوز هم از برگزاری امتحان کانکور در این ولایت خبری نیست. مشکل جای مناسب، سرمای شدید، بلاتکلیفی و وضعیت نا مناسب امنیتی این ولایت، نگرانیِ این داوطلبان را بیش از پیش افزایش داده است. شرح بیشتر در این مورد را در روزنامه هشت صبح بخوانید.

۱۳۹۲ آذر ۲, شنبه

نشست لوی جرگه وارد چهارمین روز خود شد

لوی جرگه مشورتی که به فرمان ریاست جمهوری برگزارگردید، وارد چهارمین روز خود شده است. گفته می شود در سه روزگذشته، بحث برسر مواد قرارداد امنیتی و دفاعی افغانستان با ایالات متحده، نهایی شده است و امروز آخرین روز این نشست خواهد بود.

اعضای لوی جرگه از آقای کرزی خواهان امضای فوری این قرارداد شده اند. گفته می شود امروز آقای کرزی نیز نشست لوی جرگه شرکت می کند. شرح بیشتر این موضوع را دربی بی سی بخوانید.

توافق ایران و گروه 5+1 برسر برنامه های هسته ای ایران
دربی بی سی بخوانید