در گفتگوی
با داوود ناجی، حشمت رادفر، دکترشفق خواتی و مختارپدرام
این گزارش، قبلن در روزنامۀ تحول چاپ شده است.
شمس النهار، سراج الاخبار، جریده امان افغان و
ارشاد النسوان، ظاهرا، از نخستین رسانههایی اند که درشکل چاپی در افغانستان به
میان آمدند. از آن روزگار تا اکنون اما، کمتر از دو قرن میگذرد. در طی این دو
قرن، کار رسانهها با فراز و فرودهای همراه بوده است. از توقیف نشریهها گرفته تا
بازداشت اعضای تحریریه یک روزنامه، در تاریخ فعالیتهای رسانهیی درکشور، کم
نیستند.
از تاریخ دور و دراز رسانهها درکشور که به زعم خیلیها
با مفهوم جدید و امروزی رسانه همخوانی ندارد، که بگذریم، دوران پس از طالبان به
دلیل حضور کشورهای غربی و حمایت از رسانهها، این کشور شاهد رشد بینظیر کمی و
کیفی رسانهها در کشور بوده است. اگر درگذشته فقط یک رادیو و تلویزیون ملی در
افغانستان وجود داشت و چند مجله فعالیت میکردند، اکنون اما، دهها تلویزیون نزدیک
به صد پایگاه رادیویی و صدها مجله و روزنامه درکشور، فعال اند.
جایگاه ویژۀ که رسانهها درمیان شهروندان
بازیافته است، به خوبی نشاندهندۀ اهمیت و تأثیرگزاری روزافزون رسانهها در
سمتدهی افکار عمومی در کشور است. از اینرو پرداختن به نقش رسانهها در انتخابات
حیاتی به نظر میرسد. به ویژه این که، رسانه درکشورهای دموکراتیک، رکن چهارم قدرت تعریف شده
است و پلی است که امکان ارتباط میان شهروندان و دولت را فراهم میسازد. به چرخش
آزاد اطلاعات کمک میکند و برشفافیت پروسه حکومتداری، نظارت دارد. ازسوی دیگر، با
گذشتن بیش ازیکماه از شروع کارزار انتخابات میان نامزدهای ریاستجمهوری، شهروندان
شاهد سهم و فعالیت گستردۀ رسانهها در این مسئله بوده است. تا حال شش مناظره از
سوی رسانههای دیداری انجام شده است و دور دوم این مناظرهها نیز در راه میباشند.
رسانههای چاپی و آنلاین هم نقش عمدۀ در چرخش اطلاعاتی کارزار انتخابات، دارند.
بسیاری از اخبار مربوط به کارزار انتخابات، در شبکههای اجتماعیِ آنلاین میان
کاربران رد و بدل میشود و واکنش این کاربران در قبال موضعگیریهای نامزدها سریعتر
از حد تصور است.
با اینوجود بازهم رسانه در افغانستان به دلیل
تجربۀ تاریخی کمی که دارد، با مشکلاتی نیز همراه بوده اند. در یک سلسله گفتگو با خبرنگاران و اشخاص
پیشکسوت در این عرصه، به بررسی تحلیلی این چالشها و امکان بهترشدن نقش رسانهها
در روند انتخابات پرداخته ام.
جایگاه رسانهها
درمیان مردم
دستکم دومیلیون نفر به انترنت دسترسی دارند و
بخش بزرگی از شهروندان همهروزه از اخبار و برنامههای رسانههای دیداری و چاپی و
رادیویی، استفاده میکنند. از اینرو شاید هیچکسی نقش مهم تسلط رسانه بر افکار
عمومی را انکار نتواند. اما داوود ناجی، تهیه کننده ارشد بی بی سی، باور دارد که
فرهنگ تربیونسالاری در افغانستان هنوز هم با پرجاست. آقای ناجی میگوید:
افغانستان رسانه کم داشته، آنچه که افغانستان در تجربه تاریخی خود دارد، تربیون
بوده است. مثلن اوامر و فرامین پادشاه و
یا حزب حاکم را برای مردم و شهروندان می رساندند. این روند تا همین اواخر ادامه
داشت برای مثال، در تحولات سیاسی که در
افغانستان رخ داده، اکثرن کودتاچیها پیش از ارگ، رادیو تلویزیون را تصرف میکردند.
همانگونه که شما شاهد هستید، داوود خان هنوز زنده بود، خودش پیام مرگ خود را شنید
درحالیکه مقاومت می کرد. اعلان این خبر، نیروی مقاومت را مجبور به شکست کرد. یا
مثلا رادیو شریعت که اوامر طالبان را پخش می کرد. اما تجربه رسانه داری، که پلی
میان شهروندان و دولت و رکن چهارم قدرت به حساب می آید، تجربه تازه ی است که عمرش
به بیش از یک دهه می رسد. فرهنگ تربیون داشتن در افغانستان، هنوز هم وجود دارد. با
این حساب، نقش رسانه با وجود چالش های که پیش رو دارد، مخصوصا برای انتخابات،
تحسین برانگیز است. حد اقل در این تلاش بوده اند که بیشترین سهم را در انتخابات
داشته باشند. برای اولینبار چند مناظره برگزار شد. این نشان می دهد که رسانه ها به
عنوان یک قطب، توجه مردم را به خود جلب کرده است. تأثیرگذار هم بوده است.
مختار پدرام، خبرنگار تلویزیون خورشید نیز به
این نکته تأکید می کند که «درکشورهای دموکراتیک، بزرگترین جریانهای فکری و
فرهنگی را رسانهها شکل میدهد، و یا دستکم، در تقویت این جریانها، رسانهها
بزرگترین و موثرترین نقش را بازی میکند». آقای پدرام عقیده دارد که «علیرغم
کاستیهای فنی که رسانهها از آن رنج میبرند اما درمیان مردم، جایگاه خاصی دارند.
پدرام میگوید: مردم همیشه درمورد اخبار و گزارشهای رسانهها صحبت میکنند.
میگویند فلان رسانه در مورد فساد چنین گفت یا درمورد مبارزه بامواد مخدر چنین
تحلیل کرد». پدرام از سمتگیری برخی رسانهها انتقاد میکند ونقش آنها را درتخریب
سلامت روانی جامعه، موثر میداند.
حشمت رادفر، معاون رسانههای کمسیون مستقل
انتخابات نیز به جایگاه برجستۀ رسانهها درگردش اطلاعات درمیان مردم و نقش مثبتی که رسانهها در روند انتخابات
میتوانند داشته باشند، اشاره میکند. رادفر میگوید: علی رغم این که رسانه ها با چالش های ساختاری و فنی روبه رو
اند، بدون هیچ تردیدی، نقش رسانه ها می تواند برازنده ترین نقش باشد که یک طیف
بسیار گسترده و بسیار وسیع مردم را دریک زمان واحد ،می توانند به بخشی از اطلاعات
در یک عرصه دست یابند.
به این ترتیب،
جایگاه رسانهها را درافغانستان میتوان حیاتی تلقی کرد. زیرا بسیاری از مردم با
پیگیری اخبار و دیدگاههای که در رسانهها پخش میشود، درمورد رویدادهای سیاسی و
اجتماعی یا اقتصادی، واکنش نشان میدهند.
نقش رسانهها در فرهنگسازی سیاسی
دکترشفق
خواتی، سردبیر سهروزنامۀ آسیا تایمز بر نقش رسانهها در ترویج فرهنگسازی سیاسی
اشاره میکند و میگوید: به لحاظ سیاسی، تمایلات و ارزشها و ضد ارزشهای انسانها
در یک جامعه که منجر به تربیت افراد آن جامعه به شکل خاص و در نهایت منجر به ظهور
فرهنگ سیاسی خاصی میگردد، توسط کانالهای ارتباطی و تعاملات اجتماعی تعین مییابد.
«در این میان، رسانهها نقش بیبدیلی در تعیین ارزشها و ضد ارزشهای یک جامعه و
شکلدهی یک فرهنگ خاص سیاسی دارد. فرایند تربیتپذیری سیاسی و شکلدهی به فرهنگ
سیاسی یک جامعه، امروز در ادبیات علم سیاست به «جامعهپذیری سیاسی» (Political Socialization) تعبیر میشود».
به زعم این
استاد دانشگاه و سردبیر آسیاتایمز، امروز که ما در عصر انفجار اطلاعات به سر میبریم و با توجه
به گسترش رسانههای جمعی (چه صوتی و تصویری و چه رسانههای چاپی) نقش رسانهها برای
جامعهپذیری سیاسی و حتی تغییر فرهنگ سیاسی جوامع، برجستگی بسیار زیادی یافته است.
جامعهی افغانی نیز در طی سالهای اخیر، شاهد گسترش چشمگیر انواع رسانههاست.
تحقیقها نشان داده است که امروز رسانهها بیش از سایر کانالهای تربیتپذیری یا
جامعهپذیری اثرگذاری دارد. دکتر خواتی باور دارد که مخاطبان رسانههای دیداری
بیشتر اند و این ریشه در بیسوادی افردا جامعه دارد. وی میافزاید « در جامعهی
افغانی، به دلیل بیسوادی بخش بزرگی از جامعه و ضعف فرهنگ مطالعه، رسانههای صوتی
و تصویری، تأثیرگذاری بیشتری نسبت به رسانههای چاپی دارند. با این حال، شاید
بتوان گفت که رسانههای چاپی نیز در دایرهی مخاطبین خود، تأثیر عمیقتر نسبت به
رسانههای صوتی و تصویری بر جای میگذارد و میتوانند تغییرات بیشتری در میانان
قشر با سواد و روزنامهخوان جامعه ایجاد نماید».
دکتر خواتی، درمورد
ابعاد تأثیرگزاری رسانههای جمعی بر شهروندان را به سه بخش خلاصه میکند، تأثیرات
ادراکی، تأثیرات عاطفی و تأثیرات رفتاری. به زعم آقای خواتی، شهروندان از کودکی با
رسانهها آشنا میشوند و این آشنایی همزمان با رشد افراد، ادامه مییابد. از
اینرو، رسانه نقش کلیدیِ در ذهنیتسازی در جامعه دارد و میتواند رسالت فرهنگیاش
را به خوبی ادا نماید.
چنانچه
رسانهها به موثریت شان در ترویج فرهنگ همپذیری، مشارکت سیاسی اقشار مختلف در مسایل
ملی و ذهنیتسازی سالم بپردازند، میتوان به داشتن یک جامعه سالم امیدوار بود. جامعۀ
که در ساختن آن رسانهها نقش بسیار عمده دارند.
بیطرفی رسانهها
رعایت بیطرفی
رسانهها جدا از طرزالعملها و قوانینی که به آن تأکید شده، اصل همگانی است. پرهیز
از دخل و تصرف در چگونگی اطلاعات و اخبار، رعایت اصل بیطرفی و لحاظ کردن منافع و
زیانهای که نشر یک خبر میتواند به دیگران داشته باشد، مهمترین اصولی است که
رسانهها باید درنظر داشته باشند. درنظرگرفتن اصل بیطرفی در پوشش اخبار مرتبط با
انتخابات، از یکسو افکار عمومی را از سردرگمی رها میکند و ازسوی دیگر، بر شفافیت
بیشتر این پروسه کمک میکند. اما به نظر میرسد در کُل، برخورد رسانهها با
انتخابات، در پارهیی از اوقات، چندان هم بیطرفانه نیست. داوود ناجی با تأیید این
نکته اما معتقد است که بحث کلی در این زمینه راه به جایی نمیبرد و باید موارد
مشخصی را مورد بحث و وارسی قرار داد. با اینهم آقای ناجی باور دارد که به دلیل
چندصدایی بودن جامعه افغانستان و دسترسی به انترنت، امکان عدول از بیطرفی و
برخورد جانبدارانه با رقابتهای انتخاباتی، برکسی پوشیده نمیماند. ناجی میگوید: باید در این مورد، به صورت مشخص صحبت کرد. قضاوت
کلی را دوست ندارم. اما آنچه افغانستان و رسانه های این کشور را کمک می کند،
چندصدایی بودن است. در واقع ناممکن است که یک رسانه، با پنهان کاری بتواند از یک
نامزدی حمایت کند. یا در واقع ایدۀ را که می خواهد، به مردم برساند. ناجی دلایل این ادعایش را چنین بر میشمارد، «اولا
جامعه افغانستان به شدت چند صدایی است. هرصنف و گرایشی امروز صدای خود را دارد.
افغانستان امروز زیر پوشش انترنت است که مهمترین رویداد تاریخی بشر مدرن است.
رسانه های کشور، با مخاطبانی روبه اند که آماده پاسخ دهی فوری اند. شما اگر با شبکه
های اجتماعی ببینید، با انبوهی از کاربران سروکار دارید و هرگزارش فورا مورد محک و
نگاه تند کاربران قرار می گیرد. قانون نظارت بر کار رسانهها و جامعه چندصدایی و
مسایلی دیگر، سبب شده که اطلاعات گردش کند و در اختیار مردم قرار بگیرد. تأثیر
گزاری رسانه ها در تاریخ افغانستان تا این حد زیاد نبوده که امروز شاهدش هستیم».
مختار پدرام، خبرنگار، با متمایزکردن رسانههای
حزبی و سیاسی از رسانههای مستقل، باور دارد که مجبوریتهای اقتصادی رسانهها را
مجبور میکند تا بیطرفی شان را به صورت کامل، رعایت نکنند. این خبرنگار میگوید:
. رسانه های ظاهرن مستقل هم که مجبوریت های اقتصادی و ادامه نشراتی دارد و
انتخابات فرصت خوبی برای فربه شدن آنها از لحاظ اقتصادی است، پس نمی تواند منافع
شان را نادیده بگیرند.
با اینحال معاون کمسیون رسانههای کمسیون مستقل
انتخابات، هرچند که بیطرفی مطلق را ناممکن میخواند، با آنهم بر حفظ بیطرفی رسانهها تأکید دارد. او
میگوید، این اصل بیهیچ تردیدی باید لحاظ شود. آقای رادفر درمورد نحوه نظارت بر
رسانهها درجریان مبارزات انتخاباتی به روزنامه تحول چنین توضیح داد: در بخش
مبارزات انتخاباتی و تبانی که بخش از رسانه ها با جریان های سیاسی دارند، یا جریان
انتخاباتی رسانه داشته باشد، در این موارد، ما لایحه مشخص داریم. مثلا در مورد نشر
تبلیغات، نامزدها، ما رسانه ها را ملزم کرده ایم که ازمیزان پولی که به دست می
آورند، به ما گزارش بدهند. رسانه های سیاسی را ملزم کرده ایم که در فرجام
انتخابات، از میزان پولی که مصرف کرده اند، برای ما گزارش بدهند. منطق اش این است
که ثبت نهایی مصرف در یک تکت انتخاباتی بیش از 10میلیون افغانی نشود. ما با مقایسه
آماری که بدست میآوریم، بر شفافیت مصارف اقتصادی رسانهها و تیمهای انتخاباتی، نظارت
میکنیم.
گفتنی است کمسیون رسانههای کمسیون مستقل
انتخابات، مسوولیت نظارت بر کار رسانهها را در جریان انتخابات به عهده دارد. این
کمسیون چند روزپیشتر، برخی کمشنرانش برای ارزیابی کار رسانهها در چند ولایت
فرستاده بود.
پخش شود یا نه؟
در پرداختن به انتخابات، درنظر داشتن عدالت
بسیار مهم است. چنانکه عدالت در برابرتکتهای انتخاباتی درنظر گرفته نشود، ممکن
است یکی از نامزدها زیان ببیند و یکی دیگر، سود کند و در این صورت، فعالیت
انتخاباتی یک رسانه، به زمینۀ برای کمپاین و تبلیغات یک تیم تبدیل شود. در
نظرداشتن پیچیدگیهای ناشی از کارزار انتخابات در رسانهها، ناظر برشفافیت،
بیطرفی و اصل اطلاعدهی خواهد بود. برای همین، در دموکراتیکترین کشورها،
رسانهها قواعدی خاصی برای حفظ بیطرفی و پایبندی به موازین اخلاقی رسانه، دارند.
چنانکه، در بریتانیا، رسانهها تا چندسال پیش حق نداشتند میان نامزدهای احزاب
مخالف، مناظره برگزار کنند. دلیل این مانع، زیرپاشدن اصل بیطرفی و مغشوش شدن
افکار عمومی، قلمداد شده بود. زیرا، درمناظره، شخصی که هیچ برنامۀ دقیق و مدون در
عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... نداشته باشد اما خوب حرف بزند، ممکن است
توجه عموم را به خود جلب کند. درحالیکه یک نامزد با برنامه به دلیل این که سخنران
خوبی نیست، ممکن است از حمایت عموم بیبهره بماند. اما رسانههای بریتانیا برای
نخستینبار، درسال 2007 اجازه یافتند که میان نامزدهای رقیب مناظره برگزار کنند.
در این مناظره، از تعیین نوع پوشش مناظره کنندگان تا درنظرداشتن حرافی آنها،
درنظر گرفته شد و تمهیداتی سنجیده شده بود که زمینه را برای حرافی تنگ میساخت و
عرصه را برای بحث روی برنامههای نامزدها، وسیعتر میکرد.
اگر از اظهار نظر درمورد نوع برگزاری مناظره را
بگذریم، درمورد پرداختن به اخبار انتخاباتی، مهمانان من دیدگاههای متفاوتی دارند.
داوودناجی، به اصولی که رسانه درهنگام نشر باید به آن پایبند باشد،اشاره میکند: «اگر
آنچه که ارزش خبری داشته باشد، در این صورت باید براساس قانون افغانستان ومشروعیت
رسانهییاش، باید این خبر را پخش کند صرفن به عنوان خبر. ولی اگر این خبر تحلیل
می شود و صف بندی شود، در این زمینه قوانین افغانستان صریح حکم کرده و نهادهای
برای رسیدگی به این مسایل وجود دارد. درصورتیکه خبر مستقیما به یک نهاد یا مرجع،
بر می خورد، باید قبل از نشر خبر، واکنش آن نهاد نیز گرفته شود».
مختارپدرام علیرغم اینکه برحفظ بیطرفی
رسانهها تأکید دارد اما میگوید: «بعید به نظر می رسد در افغانستان چنین چیزی
لحاظ شود. شما توجه داشته باشید که مشکل ترین بخش خبرنگاری، پوشش دادن پیکارهای
انتخاباتی است. خبرنگار و یا گردانندهیی که در این بخش کار می کند، خیلی مکلفتر
از دیگر خبرنگاران اند که باید اخلاق خبرنگاری را در نظر بگیرد، در غیر این مردم
را ما اغفال می کنیم یعنی ما رسانهیی ها. آقای پدرام میگوید، باید واقعیت آنگونه
که است، بازتاب داده شود، نه آنگونه که سفارش میشود. پدرام درنظرگیری این اصل را
حتا در هنگام پخش پیامهای تجاری نامزدها نیز، مهم میشمارد.
حشمت رادفر، با انتقاد از این که در مناظرهها
بخشی از نامزدهای ریاستجمهوری سهم داده میشوند، میگوید: آنها از رسانهها
خواسته اند که به زودی دور بعدیِ مناظرهها را برگزار کنند و عادلانه به تمامی
نامزدهای این دور، فرصت بدهند که با مردم حرف بزنند. معاون کمسیون رسانهها با
تأکید روی مناظرهها میافزاید: رسانهها باید به مسایل و ذهنیت های منفی و
تبعیضات نژادی، دامن نزنند. خبر می تواند صرفن به این دلیل که خبر است، نشر شود.
کمسیون هیچ محدودیتی در این زمینه وضع نکرده است. رسانه ها درطی این چند روز، نقش
آگاهی بخش داشته اند و اگر همین طور ادامه یابد به برخورد اخلاقی رسانهها با
انتخابات بسیار خوشبین هستیم.
هرچند که برخورد رسانهها با خبرهای انتخاباتی،
هنوز کاستی های فراوانی دارد، با آنهم درطی چند روز گذشته، رسانههای فعال در
کشور، به خوبی نشان داده اند که تا حد زیادی معیارهای و موازین اخلاقیِ پوشش جریان
رقابتهای انتخاباتی را، درنظر میگیرند.
نکاتی که در پخش
مسایل انتخابات، درنظر بایدگرفت
در
ادامه بحث قبلی، هنوز هم این ابهام که رفتار رسانه در مورد انتخاب بر کدام اصول
سامان یابد تا شدت آسیبپذیریاش را کم سازد، وجود دارد.داوود ناجی میگوید:«
معیارهای که برای رسانه ها در تمام جهان وجود دارد، دقت است و انصاف. یکی از
چیزهای که همیشه رسانه ها را در افغانستان آسیب می زند، شتاب است. فکر می کنند
سرعت معیار است، ولی واقعیت این است که خبر باید دقیق باشد و سرعت در درجه دوم
قرار دارد». با اینحال دبیر ارشد خبری بی بی سی، با انتقاد از نحوۀ برخورد رسانهها با انتخابات
میگوید، «عیب اصلی کار رسانهها در کشور، فقدان ارائه اطلاعات مفید است». ناجی
میافزاید: «اطلاعات و مسایلی که روشنگر باشد بسیار کم است در رسانه ها. خیلی حرف
همدیگر را تکرار می کنند. مثلا شما شش مناظره را داشتید، اطلاعاتی که به درد مردم
بخورد کم است. حتا پیامهای که ستاد ها ساختهاند، گنگ است. شما ببینید انتخابات
افغانستان که یکی از درازدامن ترین انتخابات جهان است، شش ماه پیش قصه اش شروع شده
بود تا چندماه دیگر هم ادامه دارد، اما کمتر رسانۀ را پیدا میشود که بیاید باریکی
های قانون انتخابات، این که کمیسیون انتخابات چطور عمل می کند، اهمیت رای دهی و
مسایلی به این شکل را روشن سازد. یا مثلا، تا حال درمورد این که اگر شهروندی
بخواهد از یک کارمند کمسیون انتخابات شکایت کند، باید چه فرایندی را طی کند؟ منظورم
این است که در این بازار گرم و پرسروصدا، شما اطلاعات مفید کم می یابید. این یک
خلا است. رسانه های بین المللی به این موارد نمی پردازند. بها نمی دهند. این می ماند
به دوش رسانه های داخلی. مثلا برای واشنگتن پوست، تأثیر بین المللی و منطقوی انتخابات
مهم است. اما مخاطب داخلی به یکمجموعه اطلاعات دقیق نیاز دارد. مثلن روند شکایت
انتخاباتی چه گونه است. چه بروشوری وجود دارد؟ از کجا باید اطلاعات بگیرند»؟
مختار پدرام در این مورد میگوید: «رسانهها
تفاوت میان نامزدان در نظر نگیرند. درست است یک نامزد نفوذ بیشتر دارد نامزد دیگر
نفوذ ندارد. اما اصل بی طرفی این را می رساند که هر دو نامزد، نامزد انتخابات اند.
کمیسیون مستقل انتخابات آنها را اجازه نامزد شدن داده است. پس از لحاظ قانونی حق
برابر دارند و رسانه باید در خبر رسانی خود این مسأله را جدی بگیرد».
اکنون که شمارش معکوس برای رسیدن به روز برگزاری
انتخابات شروع شده است، مردم بیش از هر زمانی دیگر، خواهان اطلاعات دقیق در مورد
انتخابات میباشند. رسانهها در طی روزهای آینده درکنار آنکه باید از جرین کارزارهای
انتخاباتی اطلاعرسانی و نظارت نمایند، باید مسوولیت اخلاقیشان را درمورد تشویق
مردم برای رفتن به پای صندوقهای رای، آگاهیدهی سالم از کیفیت این پروسه و کمک به
فضای ملتهب روانیِ جامعه، ادا نمایند. چیزیکه با وظیفه شناسی، برخورد سالم با
انتخابات و احترام به خرد جمعی شهروندان، بدست خواهد آمد.