۱۳۹۲ اسفند ۲۲, پنجشنبه

«زن سال افغان» دختری با دوربین شکسته


این گزارش قبلن در روزنامۀ تحول چاپ شده است.
همه ساله درکشورهای مختلف جهان، برنامه های به هدف انتخاب زنان شایسته و نخبه، برگزار میشود. اما شاید برگزاری چنین برنامۀ در افغانستان به نظر عجیب برسد. زیرا درکشوری که بالاترین رقم خشونت علیه زنان را به خود اختصاص داده است و دستکم در نیمۀ دوم امسال، چندین قضیه قتل زنها را داشته ایم یا داستان بریدن گوش و بینی بانوان را در هرات و بغلان را که چهرۀ خشین و غیرقابل تحمل خشونت علیه زن را به نمایش گذاشت، غیر قابل پیشبینی خواهد بود که برنامۀ به هدف انتخاب زن شایستۀ افغان و اهدای جایزه به این زن، داشته باشیم. به همین دلیل، همایشی که به مناسبت هشت مارچ، روزجهانی زن، در انستیتوت فرانسه برگزارشده بود، برای بسیاری اشتراک کنندگان غافلگیرکننده بود. 
عکس از بی بی سی
برنامۀ اهدای نخستین جایزۀ زن سال افغان یا زن شایستۀ افغان، با حضور انبوهی از زنان و مردانی برگزار شد که آمده بودند تا برای نخستین بار درکشور، شاهد یک رویداد متفاوت و البته کمی دور از انتظار باشند. برنامۀ با همکاری سفارت فرانسه و آلمان برگزارشده بود و در آن، از دو زن نخبۀ کشور، تقدیر میشد.
مارتین جاجر، سفیر کشور آلمان نخستین سخنران این برنامه بود. آقای جاجر ابتدا روز جهانی زن، هشت مارچ را به تمام زنان تبریک گفت و تلاش زنها برای احقاق حق شان را شایستۀ تقدیر خواند. جاجر،  با تأکید بر حفظ حق زن گفت، حق زن برای جامعه انکار ناپذیر است و به رسمیت شناخته شدن این حق، برای انکشاف جامعه ضروری به نظر میرسد. سفیر آلمان به شعار زنان در هشت مارچ امسال اشاره کرد که "الهام بخشیدن برای تغییر" است و افزود، به همین بهانه، ما از زنانی تقدیر خواهیم کرد که در تغییر وضعیت زنان، نقش بارزی داشته اند. او همچنان گفت، باید از ژان میشیل مارلود تشکر کرد که این ایده (اهدای جایزۀ زن سال افغان) را به من پیشنهاد کرد.
باید تا رسیدن به این پاسخ که چه کسی زن شایستۀ سال خواهد شد، اندکی حوصله میکردیم. اما سفیر فرانسه، ژان میشیل مارلود، با اشاره به این که این جایزه به دو خانم اهدا خواهد شد، بخشی از سوال بسیاری از اشتراک کنندگان را پاسخ دادند. آقای مارلود گفت، درسال 7791میلادی سازمان ملل متحد تصمیم گرفت تا هشتم مارچ را به تجلیل از زنان اختصاص دهد. ما بر همین روال، با دوستان آلمانی خود، برای نخستین بار جایزۀ زن افغان را تهیه کردیم که به دو خانم اهدا خواهد شد». سفیر کشور فرانسه تأکید کرد که تخصیص یک روز برای قدردانی از زنان پرتلاش کافی نیست و به همین منظور سفارت آلمان و فرانسه از یکی از این برندگان برای یک سال حمایت خواهد کرد.
همانطوری که در ابتدا گفته شده بود، رییس هیئت داوران جایزۀ "زن سال افغان" داکترسیما سمر بود. رییس کمسیون مستقل حقوق بشر و کسی که خودش برای مبارزه و تلاشش در زمینۀ حقوق بشر، جایزۀ آلترناتیو را برده است. از این رو، با رفتن بانو سمر در استیج، باید منتظر میماندیم که او نام نخستین برندۀ این جایزه را بگوید. اما رییس هیئت داوران در ابتدا، روزجهانی زن را تبریک گفت و از زنانی یاد کرد که قربانی خشونت هستند. او همچنان از زنها خواست برای جلوگیری از تقلب در انتخابات سال آینده، به پای صندوقهای رأی بروند. وی گفت، باید خودتان بروید و رأی بدهید تا کسی با استفاده از نام شما، دست به تقلب نزند».
رییس کمسیون مستقل حقوق بشر همچنین، با اشاره به این که در آستانۀ انتقال قدرت سیاسی، مسوولیت امنیت و انتقال اقتصادی قرار داریم افزود، باید ما مسوولیت بیرون رفتن از وضعیت دشوار فعلی را به دوش بگیریم». بانو سمر، سرانجام به نحوۀ گزینش زنانی اشاره کرد که قرار بود تا لحظاتی دیگر، جایزه بگیرند. وی گفت، هیئت داوران، درجریان گزینش زن شایستۀ سال افغان، دو تن از زنان را که با پشتکار و دارای عین ویژگی ها بودند، شناسایی کردیم و برای اهدای جایزه، برگزیدیم». سمر گفت، «کارهای این دو زن، رویاهای زنان افغان را بازتاب می دهد».
سرانجام، نامی نا آشنا برای گرفتن نخستین جایزۀ زن سال افغان، شنیده شد. آمنه حسنی، دختری از بامیان که به قول خودش، با دوربین عکاسی شکسته، داستان تلخ زندگی مردم فقیر را روایت کرده بود. آمنه حسنی به جایگاه رفت تا از دست برندۀ جایزۀ آلترناتیو، جایزۀ زن سال افغان را بگیرد. او پس از گرفتن جایزه، کوتاه صحبت کرد و گفت، روزجهانی زن را به تمام زنان مصیبت دیدۀ کشورش تبریک میگوید. وی ادامه داد «من خودم میدانم که این زنها چه زجری میکشند، چون خودم از همین قشرهستم، کسی که خانواده اش را از دست داده است». باگفتن آخرین جمله، بغضی که درگلوی آمنه رسیده بود، دیگران را نیز تحت تأثیر قرار داد. دختری که با ازدست دادن خانواده اش اما، همچنان امیدوار به خوب زیستن، اکنون جایزه اش را به خانه میبرد. آمنه حسنی از دشواریهای عکاسی برای یک دختر سخن نگفت. او به دشواریهای زندگی اش نیز اشاره نکرد. اما می توان حدس زد که دختری با دوربین شکسته در کوهپایههای بامیان برای عکاسی با چه دشواری های روبه رو بوده است.
عکس از بی بی سی/ آمنه حسنی درهنگام دریافت جایزه

حسن بانو غضنفر، وزیر امور زنان و عضو هیئت داوران باید دومین جایزه را به دیگر برندۀ این عنوان، اهدا می کرد. درصحبتی کوتاه، وزیر امور زنان، به دستاوردهای چند سال اخیر زنان اشاره کرد. وزیر امور زنان افزود «21سال پیش زنان در افغانستان از خانه بیرون شده نمی توانستند. درحالیکه اکنون در جهان می درخشند و هر روز افتخار می آفرینند». بانو غضنفر در این زمینه، از هنرمندان، افسران نظامی و دیگر زنانی یاد کرد که با شکستن سد هنجارهای سنتی، برای رسیدن به جایگاه واقعی شان تلاش می کنند.
شریفه دانش دومین بانوی بود که باید لوح تقدیر از این برنامه، دریافت میکرد. بانوی که نقاشی هایش سالها پیش در ارگ راه یافته اما هنوز از او نامی در عرصۀ نقاشی برده نشده است. شریفه دانش با اشاره به این موضوع، درحالیکه لوح تقدیرش را از حسنبانو غضنفر دریافت میکرد افزود «سالها پیش استاد ربانی 360 تابلوی نقاشی من را در ارگ خواست. ایشان گفت که این تابلوها زیبا هستند باید در قصردلکشا باشند. من آن 360تابلو را در ارگ بردم، اما بعدها آن ها گم شدند. اکنون که استاد ربانی نیز شهید شده است، دیگر از تابلوهای من نیز خبری نیست». شریفه دانش، نیز با تکیه بر بازتاب زندگی مردم فقیر در نقاشی هایش گفت، در همین زمینه شعر نیز میسراید. او یک مثنوی کلاسیک بلندی را خواند که با تشویق حاضرین در این برنامه، همراه شد.
درقسمت بعدی این برنامه، عکسهای آمنه حسنی به نمایش گذاشته شدند. عکس های که راوی وضعیت زندگی مردم بودند. زنان و مردانی که دوشادوش هم گندم درو می کنند، بچههای که در خیمهها درس میخوانند و دخترهای که با دشواری زندگی در کوهپایه های افغانستان در نبرد اند. چیزیکه آمنه نیز به دنبال نشان دادنش برای جهانیان است.


انتظار به پایان رسیده بود. هیئت داوران به ریاست داکتر سیما سمر و عضویت حسن بانو غضنفر وزیر امور زنان، فاطمه گیلانی رییس هلال احمر، ثریا پرلیکا رییس اتحادیه سراسری زنان، خانم حسین، معاون ملل متحد در بخش زنان، بیرتو نیش رییس موسسه افرن، مارتین جاجر سفیر آلمان و ژان میشیل مارلود سفیر فرانسه درکشور، زن سال افغانستان را انتخاب کرده بودند که درنتیجه، آمنه حسنی و شریفه دانش جایزۀ امسال را بردند. باید چشم به سالهای آینده دوخت که چه کسی زن سال افغان انتخاب خواهد شد. 

نگاهی به رفتار رسانه ها در انتخابات؛


در گفتگوی با داوود ناجی، حشمت رادفر، دکترشفق خواتی و مختارپدرام
این گزارش، قبلن در روزنامۀ تحول چاپ شده است.
شمس النهار، سراج الاخبار، جریده امان افغان و ارشاد النسوان، ظاهرا، از نخستین رسانه‏هایی اند که درشکل چاپی در افغانستان به میان آمدند. از آن روزگار تا اکنون اما، کمتر از دو قرن می‏گذرد. در طی این دو قرن، کار رسانه‏ها با فراز و فرودهای همراه بوده است. از توقیف نشریه‏ها گرفته تا بازداشت اعضای تحریریه یک روزنامه، در تاریخ فعالیت‏های رسانه‏یی درکشور، کم نیستند.
از تاریخ دور و دراز رسانه‏ها درکشور که به زعم خیلی‏ها با مفهوم جدید و امروزی رسانه همخوانی ندارد، که بگذریم، دوران پس از طالبان به دلیل حضور کشورهای غربی و حمایت از رسانه‏ها، این کشور شاهد رشد بی‏نظیر کمی و کیفی رسانه‏ها در کشور بوده است. اگر درگذشته فقط یک رادیو و تلویزیون ملی در افغانستان وجود داشت و چند مجله فعالیت می‏کردند، اکنون اما، دهها تلویزیون نزدیک به صد پایگاه رادیویی و صدها مجله و روزنامه درکشور، فعال اند.
جایگاه ویژۀ که رسانه‏ها درمیان شهروندان بازیافته است، به خوبی نشان‏دهندۀ اهمیت و تأثیرگزاری روزافزون رسانه‏ها در سمت‏دهی افکار عمومی در کشور است. از این‏رو پرداختن به نقش رسانه‏ها در انتخابات حیاتی به نظر می‏رسد. به ویژه این که، رسانه  درکشورهای دموکراتیک، رکن چهارم قدرت تعریف شده است و پلی است که امکان ارتباط میان شهروندان و دولت را فراهم می‏سازد. به چرخش آزاد اطلاعات کمک می‏کند و برشفافیت پروسه حکومتداری، نظارت دارد. ازسوی دیگر، با گذشتن بیش ازیک‏ماه از شروع کارزار انتخابات میان نامزدهای ریاست‏جمهوری، شهروندان شاهد سهم و فعالیت‏ گستردۀ رسانه‏ها در این مسئله بوده است. تا حال شش مناظره از سوی رسانه‏های دیداری انجام شده است و دور دوم این مناظره‏ها نیز در راه می‏باشند. رسانه‏های چاپی و آنلاین هم نقش عمدۀ در چرخش اطلاعاتی کارزار انتخابات، دارند. بسیاری از اخبار مربوط به کارزار انتخابات، در شبکه‏های اجتماعیِ آنلاین میان کاربران رد و بدل می‏شود و واکنش این کاربران در قبال موضع‏گیری‏های نامزدها سریع‏تر از حد تصور است.
با این‏وجود بازهم رسانه در افغانستان به دلیل تجربۀ تاریخی کمی که دارد، با مشکلاتی نیز همراه بوده اند.  در یک سلسله گفتگو با خبرنگاران و اشخاص پیش‏کسوت در این عرصه، به بررسی تحلیلی این چالش‏ها و امکان بهترشدن نقش رسانه‏ها در روند انتخابات پرداخته ام.
جایگاه رسانه‏ها درمیان مردم
دستکم دومیلیون نفر به انترنت دسترسی دارند و بخش بزرگی از شهروندان همه‏روزه از اخبار و برنامه‏های رسانه‏های دیداری و چاپی و رادیویی، استفاده می‏کنند. از این‏رو شاید هیچ‏کسی نقش مهم تسلط رسانه بر افکار عمومی را انکار نتواند. اما داوود ناجی، تهیه کننده ارشد بی بی سی، باور دارد که فرهنگ تربیون‏سالاری در افغانستان هنوز هم با پرجاست. آقای ناجی می‏گوید: افغانستان رسانه کم داشته، آنچه که افغانستان در تجربه تاریخی خود دارد، تربیون بوده است.  مثلن اوامر و فرامین پادشاه و یا حزب حاکم را برای مردم و شهروندان می رساندند. این روند تا همین اواخر ادامه داشت برای مثال،  در تحولات سیاسی که در افغانستان رخ داده، اکثرن کودتاچی‏ها پیش از ارگ، رادیو تلویزیون را تصرف میکردند. همانگونه که شما شاهد هستید، داوود خان هنوز زنده بود، خودش پیام مرگ خود را شنید درحالیکه مقاومت می کرد. اعلان این خبر، نیروی مقاومت را مجبور به شکست کرد. یا مثلا رادیو شریعت که اوامر طالبان را پخش می کرد. اما تجربه رسانه داری، که پلی میان شهروندان و دولت و رکن چهارم قدرت به حساب می آید، تجربه تازه ی است که عمرش به بیش از یک دهه می رسد. فرهنگ تربیون داشتن در افغانستان، هنوز هم وجود دارد. با این حساب، نقش رسانه با وجود چالش های که پیش رو دارد، مخصوصا برای انتخابات، تحسین برانگیز است. حد اقل در این تلاش بوده اند که بیشترین سهم را در انتخابات داشته باشند. برای اولینبار چند مناظره برگزار شد. این نشان می دهد که رسانه ها به عنوان یک قطب، توجه مردم را به خود جلب کرده است. تأثیرگذار هم بوده است.
مختار پدرام، خبرنگار تلویزیون خورشید نیز به این نکته تأکید می کند که «درکشورهای دموکراتیک، بزرگ‏ترین جریان‏های فکری و فرهنگی را رسانه‏ها شکل می‏دهد، و یا دستکم، در تقویت این جریان‏ها، رسانه‏ها بزرگ‏ترین و موثرترین نقش را بازی می‏کند». آقای پدرام عقیده دارد که «علی‏رغم کاستی‏های فنی که رسانه‏ها از آن رنج می‏برند اما درمیان مردم، جایگاه خاصی دارند. پدرام می‏گوید: مردم همیشه درمورد اخبار و گزارش‏های رسانه‏ها صحبت می‏کنند. می‏گویند فلان رسانه در مورد فساد چنین گفت یا درمورد مبارزه بامواد مخدر چنین تحلیل کرد». پدرام از سمت‏گیری برخی رسانه‏ها انتقاد می‏کند ونقش آن‏ها را درتخریب سلامت روانی جامعه، موثر می‏داند.
حشمت رادفر، معاون رسانه‏های کمسیون مستقل انتخابات نیز به جایگاه برجستۀ رسانه‏ها درگردش اطلاعات درمیان مردم  و نقش مثبتی که رسانه‏ها در روند انتخابات می‏توانند داشته باشند، اشاره می‏کند. رادفر می‏گوید: علی رغم این که رسانه ها با چالش های ساختاری و فنی روبه رو اند، بدون هیچ تردیدی، نقش رسانه ها می تواند برازنده ترین نقش باشد که یک طیف بسیار گسترده و بسیار وسیع مردم را دریک زمان واحد ،می توانند به بخشی از اطلاعات در یک عرصه دست یابند.
به این ترتیب، جایگاه رسانه‏ها را درافغانستان می‏توان حیاتی تلقی کرد. زیرا بسیاری از مردم با پیگیری اخبار و دیدگاه‏های که در رسانه‏ها پخش می‏شود، درمورد رویدادهای سیاسی و اجتماعی یا اقتصادی، واکنش نشان می‏دهند.
نقش رسانه‏ها در فرهنگ‏سازی سیاسی
دکترشفق خواتی، سردبیر سه‏روزنامۀ آسیا تایمز بر نقش رسانه‏ها در ترویج فرهنگ‏سازی سیاسی اشاره می‏کند و می‏گوید: به لحاظ سیاسی، تمایلات و ارزش‌ها و ضد ارزش‌های انسان‌ها در یک جامعه که منجر به تربیت افراد آن جامعه به شکل خاص و در نهایت منجر به ظهور فرهنگ سیاسی خاصی می‌گردد، توسط کانال‌های ارتباطی و تعاملات اجتماعی تعین می‌یابد. «در این میان، رسانه‌ها نقش بی‌بدیلی در تعیین ارزش‌ها و ضد ارزش‌های یک جامعه و شکل‌دهی یک فرهنگ خاص سیاسی دارد. فرایند تربیت‌پذیری سیاسی و شکل‌دهی به فرهنگ سیاسی یک جامعه، امروز در ادبیات علم سیاست به «جامعه‌پذیری سیاسی» (Political Socialization) تعبیر می‌شود».
به زعم این استاد دانشگاه و سردبیر آسیاتایمز، امروز که ما در عصر انفجار اطلاعات به سر می‌بریم و با توجه به گسترش رسانه‌های جمعی (چه صوتی و تصویری و چه رسانه‌های چاپی) نقش رسانه‌ها برای جامعه‌پذیری سیاسی و حتی تغییر فرهنگ سیاسی جوامع، برجستگی بسیار زیادی یافته است. جامعه‌ی افغانی نیز در طی سال‌های اخیر، شاهد گسترش چشمگیر انواع رسانه‌هاست. تحقیق‌ها نشان داده است که امروز رسانه‌ها بیش از سایر کانال‌های تربیت‌پذیری یا جامعه‌پذیری اثرگذاری دارد. دکتر خواتی باور دارد که مخاطبان رسانههای دیداری بیشتر اند و این ریشه در بیسوادی افردا جامعه دارد. وی میافزاید « در جامعه‌ی افغانی، به دلیل بی‌سوادی بخش بزرگی از جامعه و ضعف فرهنگ مطالعه، رسانه‌های صوتی و تصویری، تأثیرگذاری بیشتری نسبت به رسانه‌های چاپی دارند. با این حال، شاید بتوان گفت که رسانه‌های چاپی نیز در دایره‌ی مخاطبین خود، تأثیر عمیق‌تر نسبت به رسانه‌های صوتی و تصویری بر جای می‌گذارد و می‌توانند تغییرات بیشتری در میانان قشر با سواد و روزنامه‌خوان جامعه ایجاد نماید».
دکتر خواتی، درمورد ابعاد تأثیرگزاری رسانه‏های جمعی بر شهروندان را به سه بخش خلاصه می‏کند، تأثیرات ادراکی، تأثیرات عاطفی و تأثیرات رفتاری. به زعم آقای خواتی، شهروندان از کودکی با رسانه‏ها آشنا می‏شوند و این آشنایی همزمان با رشد افراد، ادامه می‏یابد. از این‏رو، رسانه نقش کلیدیِ در ذهنیت‏سازی در جامعه دارد و می‏تواند رسالت فرهنگی‏اش را به خوبی ادا نماید.
چنانچه رسانهها به موثریت شان در ترویج فرهنگ همپذیری، مشارکت سیاسی اقشار مختلف در مسایل ملی و ذهنیتسازی سالم بپردازند، میتوان به داشتن یک جامعه سالم امیدوار بود. جامعۀ که در ساختن آن رسانهها نقش بسیار عمده دارند.
بی‏طرفی رسانه‏ها
رعایت بی‏طرفی رسانه‏ها جدا از طرزالعمل‏ها و قوانینی که به آن تأکید شده، اصل همگانی است. پرهیز از دخل و تصرف در چگونگی اطلاعات و اخبار، رعایت اصل بی‏طرفی و لحاظ کردن منافع و زیان‏های که نشر یک خبر می‏تواند به دیگران داشته باشد، مهمترین اصولی است که رسانه‏ها باید درنظر داشته باشند. درنظرگرفتن اصل بی‏طرفی در پوشش اخبار مرتبط با انتخابات، از یک‏سو افکار عمومی را از سردرگمی رها می‏کند و ازسوی دیگر، بر شفافیت بیشتر این پروسه کمک می‏کند. اما به نظر می‏رسد در کُل، برخورد رسانه‏ها با انتخابات، در پاره‏یی از اوقات، چندان هم بی‏طرفانه نیست. داوود ناجی با تأیید این نکته اما معتقد است که بحث کلی در این زمینه راه به جایی نمی‏برد و باید موارد مشخصی را مورد بحث و وارسی قرار داد. با این‏هم آقای ناجی باور دارد که به دلیل چندصدایی بودن جامعه افغانستان و دسترسی به انترنت، امکان عدول از بی‏طرفی و برخورد جانبدارانه با رقابت‏های انتخاباتی، برکسی پوشیده نمی‏ماند. ناجی می‏گوید: باید در این مورد، به صورت مشخص صحبت کرد. قضاوت کلی را دوست ندارم. اما آنچه افغانستان و رسانه های این کشور را کمک می کند، چندصدایی بودن است. در واقع ناممکن است که یک رسانه، با پنهان کاری بتواند از یک نامزدی حمایت کند. یا در واقع ایدۀ را که می خواهد، به مردم برساند.  ناجی دلایل این ادعایش را چنین بر می‏شمارد، «اولا جامعه افغانستان به شدت چند صدایی است. هرصنف و گرایشی امروز صدای خود را دارد. افغانستان امروز زیر پوشش انترنت است که مهمترین رویداد تاریخی بشر مدرن است. رسانه های کشور، با مخاطبانی روبه اند که آماده پاسخ دهی فوری اند. شما اگر با شبکه های اجتماعی ببینید، با انبوهی از کاربران سروکار دارید و هرگزارش فورا مورد محک و نگاه تند کاربران قرار می گیرد. قانون نظارت بر کار رسانه‏ها و جامعه چندصدایی و مسایلی دیگر، سبب شده که اطلاعات گردش کند و در اختیار مردم قرار بگیرد. تأثیر گزاری رسانه ها در تاریخ افغانستان تا این حد زیاد نبوده که امروز شاهدش هستیم».
مختار پدرام، خبرنگار، با متمایزکردن رسانه‏های حزبی و سیاسی از رسانه‏های مستقل، باور دارد که مجبوریت‏های اقتصادی رسانه‏ها را مجبور می‏کند تا بی‏طرفی شان را به صورت کامل، رعایت نکنند. این خبرنگار می‏گوید: . رسانه های ظاهرن مستقل هم که مجبوریت های اقتصادی و ادامه نشراتی دارد و انتخابات فرصت خوبی برای فربه شدن آنها از لحاظ اقتصادی است، پس نمی تواند منافع شان را نادیده بگیرند.
با این‏حال معاون کمسیون رسانه‏های کمسیون مستقل انتخابات، هرچند که بی‏طرفی مطلق را ناممکن می‏خواند، با آنهم  بر حفظ بی‏طرفی رسانه‏ها تأکید دارد. او می‏گوید، این اصل بی‏‏هیچ تردیدی باید لحاظ شود. آقای رادفر درمورد نحوه نظارت بر رسانه‏ها درجریان مبارزات انتخاباتی به روزنامه تحول چنین توضیح داد: در بخش مبارزات انتخاباتی و تبانی که بخش از رسانه ها با جریان های سیاسی دارند، یا جریان انتخاباتی رسانه داشته باشد، در این موارد، ما لایحه مشخص داریم. مثلا در مورد نشر تبلیغات، نامزدها، ما رسانه ها را ملزم کرده ایم که ازمیزان پولی که به دست می آورند، به ما گزارش بدهند. رسانه های سیاسی را ملزم کرده ایم که در فرجام انتخابات، از میزان پولی که مصرف کرده اند، برای ما گزارش بدهند. منطق اش این است که ثبت نهایی مصرف در یک تکت انتخاباتی بیش از 10میلیون افغانی نشود. ما با مقایسه آماری که بدست می‏آوریم، بر شفافیت مصارف اقتصادی رسانه‏ها و تیم‏های انتخاباتی، نظارت می‏کنیم.
گفتنی است کمسیون رسانه‏های کمسیون مستقل انتخابات، مسوولیت نظارت بر کار رسانه‏ها را در جریان انتخابات به عهده دارد. این کمسیون چند روزپیشتر، برخی کمشنرانش برای ارزیابی کار رسانه‏ها در چند ولایت فرستاده بود.
پخش شود یا نه؟
در پرداختن به انتخابات، درنظر داشتن عدالت بسیار مهم است. چنانکه عدالت در برابرتکت‏های انتخاباتی درنظر گرفته نشود، ممکن است یکی از نامزدها زیان ببیند و یکی دیگر، سود کند و در این صورت، فعالیت انتخاباتی یک رسانه، به زمینۀ برای کمپاین و تبلیغات یک تیم تبدیل شود. در نظرداشتن پیچیدگی‏های ناشی از کارزار انتخابات در رسانه‏ها، ناظر برشفافیت، بی‏طرفی و اصل اطلاع‏دهی خواهد بود. برای همین، در دموکراتیک‏ترین کشورها، رسانه‏ها قواعدی خاصی برای حفظ بی‏طرفی و پای‏بندی به موازین اخلاقی رسانه، دارند. چنانکه، در بریتانیا، رسانه‏ها تا چندسال پیش حق نداشتند میان نامزدهای احزاب مخالف، مناظره برگزار کنند. دلیل این مانع، زیرپاشدن اصل بی‏طرفی و مغشوش شدن افکار عمومی، قلمداد شده بود. زیرا، درمناظره، شخصی که هیچ برنامۀ دقیق و مدون در عرصه‏های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... نداشته باشد اما خوب حرف بزند، ممکن است توجه عموم را به خود جلب کند. درحالی‏که یک نامزد با برنامه به دلیل این که سخنران خوبی نیست، ممکن است از حمایت عموم بی‏بهره بماند. اما رسانه‏های بریتانیا برای نخستین‏بار، درسال 2007 اجازه یافتند که میان نامزدهای رقیب مناظره برگزار کنند. در این مناظره، از تعیین نوع پوشش مناظره کنندگان تا درنظرداشتن حرافی آن‏ها، درنظر گرفته شد و تمهیداتی سنجیده شده بود که زمینه را برای حرافی تنگ می‏ساخت و عرصه را برای بحث روی برنامه‏های نامزدها، وسیع‏تر می‏کرد.
اگر از اظهار نظر درمورد نوع برگزاری مناظره را بگذریم، درمورد پرداختن به اخبار انتخاباتی، مهمانان من دیدگاه‏های متفاوتی دارند. داوودناجی، به اصولی که رسانه درهنگام نشر باید به آن پای‏بند باشد،اشاره می‏کند: «اگر آنچه که ارزش خبری داشته باشد، در این صورت باید براساس قانون افغانستان ومشروعیت رسانه‏یی‏اش، باید این خبر را پخش کند صرفن به عنوان خبر. ولی اگر این خبر تحلیل می شود و صف بندی شود، در این زمینه قوانین افغانستان صریح حکم کرده و نهادهای برای رسیدگی به این مسایل وجود دارد. درصورتی‏که خبر مستقیما به یک نهاد یا مرجع، بر می خورد، باید قبل از نشر خبر، واکنش آن نهاد نیز گرفته شود».
مختارپدرام علی‏رغم این‏که برحفظ بی‏طرفی رسانه‏ها تأکید دارد اما می‏گوید: «بعید به نظر می رسد در افغانستان چنین چیزی لحاظ شود. شما توجه داشته باشید که مشکل ترین بخش خبرنگاری، پوشش دادن پیکارهای انتخاباتی است. خبرنگار و یا گرداننده‌یی که در این بخش کار می کند، خیلی مکلف‏تر از دیگر خبرنگاران اند که باید اخلاق خبرنگاری را در نظر بگیرد، در غیر این مردم را ما اغفال می کنیم یعنی ما رسانه‌یی ها. آقای پدرام می‏گوید، باید واقعیت آنگونه که است، بازتاب داده شود، نه آنگونه که سفارش می‏شود. پدرام درنظرگیری این اصل را حتا در هنگام پخش پیام‏های تجاری نامزدها نیز، مهم می‏شمارد.
حشمت رادفر، با انتقاد از این که در مناظره‏ها بخشی از نامزدهای ریاست‏جمهوری سهم داده می‏شوند، می‏گوید: آن‏ها از رسانه‏ها خواسته اند که به زودی دور بعدیِ مناظره‏ها را برگزار کنند و عادلانه به تمامی نامزدهای این دور، فرصت بدهند که با مردم حرف بزنند. معاون کمسیون رسانه‏ها با تأکید روی مناظره‏ها می‏افزاید: رسانه‏ها باید به مسایل و ذهنیت های منفی و تبعیضات نژادی، دامن نزنند. خبر می تواند صرفن به این دلیل که خبر است، نشر شود. کمسیون هیچ محدودیتی در این زمینه وضع نکرده است. رسانه ها درطی این چند روز، نقش آگاهی بخش داشته اند و اگر همین طور ادامه یابد به برخورد اخلاقی رسانه‏ها با انتخابات بسیار خوشبین هستیم.
هرچند که برخورد رسانه‏ها با خبرهای انتخاباتی، هنوز کاستی های فراوانی دارد، با آنهم درطی چند روز گذشته، رسانه‏های فعال در کشور، به خوبی نشان داده اند که تا حد زیادی معیارهای و موازین اخلاقیِ پوشش جریان رقابت‏های انتخاباتی را، درنظر می‏گیرند.
نکاتی که در پخش مسایل انتخابات، درنظر بایدگرفت
 در ادامه بحث قبلی، هنوز هم این ابهام که رفتار رسانه در مورد انتخاب بر کدام اصول سامان یابد تا شدت آسیب‏پذیری‏اش را کم سازد، وجود دارد.داوود ناجی می‏گوید:« معیارهای که برای رسانه ها در تمام جهان وجود دارد، دقت است و انصاف. یکی از چیزهای که همیشه رسانه ها را در افغانستان آسیب می زند، شتاب است. فکر می کنند سرعت معیار است، ولی واقعیت این است که خبر باید دقیق باشد و سرعت در درجه دوم قرار دارد». با این‏حال دبیر ارشد خبری بی بی سی،  با انتقاد از نحوۀ برخورد رسانه‏ها با انتخابات می‏گوید، «عیب اصلی کار رسانه‏ها در کشور، فقدان ارائه اطلاعات مفید است». ناجی می‏افزاید: «اطلاعات و مسایلی که روشنگر باشد بسیار کم است در رسانه ها. خیلی حرف همدیگر را تکرار می کنند. مثلا شما شش مناظره را داشتید، اطلاعاتی که به درد مردم بخورد کم است. حتا پیامهای که ستاد ها ساخته‏اند، گنگ است. شما ببینید انتخابات افغانستان که یکی از درازدامن ترین انتخابات جهان است، شش ماه پیش قصه اش شروع شده بود تا چندماه دیگر هم ادامه دارد، اما کمتر رسانۀ را پیدا می‏شود که بیاید باریکی های قانون انتخابات، این که کمیسیون انتخابات چطور عمل می کند، اهمیت رای دهی و مسایلی به این شکل را روشن سازد. یا مثلا، تا حال درمورد این که اگر شهروندی بخواهد از یک کارمند کمسیون انتخابات شکایت کند، باید چه فرایندی را طی کند؟ منظورم این است که در این بازار گرم و پرسروصدا، شما اطلاعات مفید کم می یابید. این یک خلا است. رسانه های بین المللی به این موارد نمی پردازند. بها نمی دهند. این می ماند به دوش رسانه های داخلی. مثلا برای واشنگتن پوست، تأثیر بین المللی و منطقوی انتخابات مهم است. اما مخاطب داخلی به یک‏مجموعه اطلاعات دقیق نیاز دارد. مثلن روند شکایت انتخاباتی چه گونه است. چه بروشوری وجود دارد؟ از کجا باید اطلاعات بگیرند»؟
مختار پدرام در این مورد می‏گوید: «رسانه‏ها تفاوت میان نامزدان در نظر نگیرند. درست است یک نامزد نفوذ بیشتر دارد نامزد دیگر نفوذ ندارد. اما اصل بی طرفی این را می رساند که هر دو نامزد، نامزد انتخابات اند. کمیسیون مستقل انتخابات آنها را اجازه نامزد شدن داده است. پس از لحاظ قانونی حق برابر دارند و رسانه باید در خبر رسانی خود این مسأله را جدی بگیرد».
اکنون که شمارش معکوس برای رسیدن به روز برگزاری انتخابات شروع شده است، مردم بیش از هر زمانی دیگر، خواهان اطلاعات دقیق در مورد انتخابات میباشند. رسانهها در طی روزهای آینده درکنار آنکه باید از جرین کارزارهای انتخاباتی اطلاعرسانی و نظارت نمایند، باید مسوولیت اخلاقیشان را درمورد تشویق مردم برای رفتن به پای صندوقهای رای، آگاهیدهی سالم از کیفیت این پروسه و کمک به فضای ملتهب روانیِ جامعه، ادا نمایند. چیزیکه با وظیفه شناسی، برخورد سالم با انتخابات و احترام به خرد جمعی شهروندان، بدست خواهد آمد.

مردم نگران از دخالت رییس‏ جمهور



این گزارش در تاریخ 7 حوت برای روزنامۀ تحول تهیه و چاپ شد.
29روز مانده به روز رأی‏ گیری، تنور انتخابات همچنان گرمتر می‏شود. درحالیکه نامزدهای پیشتاز در پیکارهای انتخابات ریاست‏ جمهوری به سفرهای ولایتی شان و دیدار با مردم مشغول اند، روز سه‏ شنبه (13حوت) با شروع کارزار انتخابات شورای ولایتی، فضای انتخابات پرشورتر از گذشته شده است.
بالا گرفتن تب انتخابات و رویدادهای مرتبط با آن فضای کارزارهای انتخاباتی را حساس‏ تر ساخته و مردم نیز با حساسیت بیشتری این رویدادها را پیگیری می‏کنند. چنانکه اعلام انصراف قیوم کرزی از نامزدهای ریاست‏ جمهوری و اعلان حمایتش از زلمی رسول، دیگر نامزد ریاست‏جمهوری، درمیان مردم واکنش‏های متفاوتی را برانگیخت.
چند وقت پیشتر، بزرگان قومی جنوب و قبیلۀ درانی به کابل آمدند تا میان نامزدهای که از این قوم هستند، مذاکره کنند و ازمیان آنها یک نامزد را به ادامۀ پیکارهای انتخاباتی بفرستند. هرچند این گفتگوها در ارگ ریاست‏ جمهوری نیز به نتیجه نرسید و گفته می‏شد که رییس‏ جمهورکرزی از نتیجۀ کار این جرگه ناراضی بوده، با این حال، روز پنج‏شنبه  (15حوت) قیوم کرزی برادر رییس‏ جمهور و نامزد ریاست‏ جمهوری رسما اعلام کرد که از تیم اعتدال و برابری آقای رسول حمایت خواهد کرد.
آنچه که در این میان به نگرانی شهروندان دامن می‏زند، حدس و گمان‏هایی است مبنی بر دخالت کرزی در این مسئله. جلال آلتای دانش‏ آموختۀ دانشگاه کابل است. او می‏گوید «از همان اول گمان می‏رفت که زلمی رسول مورد حمایت آقای کرزی باشد. حالا که با نا رضایتی رییس‏ جمهور، قیوم کرزی به نفع زلمی رسول کنار رفت، من دیگر یقین دارم که او (رییس‏ جمهور) در انتخابات سال آینده، دخالت خواهد کرد». آلتای می‏گوید، کرزی به بهانۀ این که نمی‏خواهد مردم فکر کنند که او از برادرش (قیوم کرزی) حمایت می‏کنند، زمینه را برای حمایت از نامزد مورد نظرش فراهم ساخته است. وی نگرانی‏اش را از نتیجه دخالت در انتخابات چنین ابراز می‏کند « حمایت رییس جمهور کرزی از کاندیدای مشخص و استفاده از امکانات دولتی به نفع کاندیدای مورد نظر نه تنها یک امر غیر قانونی است که در حقیقت بی احترامی و بی ارزش شمردن ارداه اجتماعی و آرای مردمی نیز می باشد و این باعث خواهد شد که انتخابات نوپای کشور اعتبار هر چند اندک خود را نیز در اذهان عامه از دست بدهد».
این نگرانی‏ها به ویژه زمانی تقویت می‏شود که داستان حمایت رییس‏ جمهور را از یک نامزد مشخص، کمی به عقب برگردانیم. درست در زمان برگزاری نشست سالانۀ شانگهای که در حاشیه آن نشست، آقای کرزی با ولادمیر پوتین دیدار داشت. برخی رسانه‏ ها گزارش دادند که آقای کرزی در این دیدار، تلویحا به حضور یکی از نامزدهای ریاست‏ جمهوری کشور در آن دیدار، اشاره کرده بود. زمانی که زلمی رسول وزیر خارجه بود و در دیدار پوتین-‏ کرزی نیز حضور داشت.
ازسوی دیگر، به تصریح قانون و تعهدی که آقای کرزی به مردم داده است، وی نمی‏تواند در جریان انتخابات سال آینده، مداخله کند. ایمل فیضی، سخنگوی رییس‏جمهور نیز، درگفتگو با رسانه‏ ها گفته بود که رییس‏ جمهور نمی‏ خواهد برادرش در ادامۀ پیکارهای انتخاباتی باقی بماند، زیرا ممکن است این تصور درمیان مردم ایجاد شود که گویا، رییس‏ جمهور از برادرش در انتخابات حمایت خواهد کرد. اما، علی‏ یورش زمانی معتقد است که رییس‏ جمهور در این مسئله با مردم صادق نیست. او می‏ افزاید« به نظرمن رییس‏ جمهور از همان اولش هم، از قیوم کرزی حمایت نمی‏ کرد. نامزد مورد حمایت او، زلمی رسول بود. من فکر می‏کنم او برای پیروزی زلمی رسول حتما تلاش می‏کند». علی‏ یورش می‏گوید، گمانه‏ زنی‏ها چه در رسانه‏ ها و شبکه‏ های اجتماعیِ مجازی از اول نیز این بود که کرزی ممکن است از رسول حمایت کند.
به همین ترتیب، برخی نامزدهای ریاست‏ جمهوری نیز، از دخالت آشکار رییس‏ جمهور کرزی درکارزار انتخابات انتقاد کرده اند. چنانکه کمسیون مستقل انتخابات نیز درهمین زمینه، طی ارسال نامه یی، از ریاست‏ جمهور خواسته است در این مورد توضیح بدهد. عمده‏ترین دلیل شاکیان در این مورد، ظاهرا جرگۀ موسوم به جرگۀ سران قوم درانی و جنوب است. جرگۀ گمان می‏رود با حمایت آقای کرزی دایرشده بود.
در تازه‏ ترین مورد، بنیاد انتخابات شفاف و آزاد افغانستان (تیفا) نیز از مداخلۀ رییس‏ جمهور ابراز نگرانی کرده است. رییس‏ این بنیاد گفته است که دخالت رییس‏ جمهور در انتخابات، آثار زیانباری را به همراه خواهد داشت و می‏ تواند صدمۀ بزرگی به ملت بزند. این کمسیون پس از آن از دخالت حکومت در انتخابات ابراز نگرانی می‏کند که یک هفته پیش یک عضو "جرگه تقلیل کاندیداها" گفت که این جرگه به دستور رییس‏ جمهور کرزی ساخته شده است.
نگرانی از احتمال تقلب در انتخابات، باعث شده است تا برخی شهروندان نسبت به این روند، بدبین باشند. غفورالله یک دکاندار درشهرکابل، می‏گوید «اگر تقلب شود، دیگر فرقی نمی‏کند که من رأی بدهم یا ندهم». غفورالله از هدر رفتن رأیش نگران است و از کمسیون مستقل انتخابات می‏خواهد که، جلو دخالت کسانی را ممکن است نسبت به نتیجۀ انتخابات نگران باشند، بگیرد. او می افزاید «کمسیون مستقل انتخابات می‏تواند با قاطعیت جلو مداخله دیگران را بگیرد و نگذارد که کسی تقلب کند. اگر کمسیون نخواهد که از تقلب جلوگیری کند، پس نیازی نیست که ما رأی بدهیم».
واکنش کمسیون مستقل انتخابات اما در این مورد، احتیاط آمیز بوده است. ویس برمک از اعضای کمسیون مستقل انتخابات گفته بود که آنها درمورد شکایت بعضی نامزدها، نامۀ به ریاست‏جمهوری فرستاده اند. با این‏ وجود، تا کنون ریاست‏ جمهوری در مورد این نگرانی‏ ها صحبت مشخصی نداشته است. همچنین درمورد جلوگیری از تقلب در انتخابات نیز، میان نامزدهای ریاست‏ جمهوری و آقای کرزی، گفتگو نشده است. ازسوی دیگر، پس از آن‏که رییس‏ جمهور کرزی در انتخابات دور دوم ریاست‏ جمهوری به تقلب گسترده متهم شد، تلاش کرد تا در دور سوم، هیچ خارجیِ در مدیریت کمسیون مستقل انتخابات و کمسیون شکایات انتخاباتی حضور نداشته باشد. ایده ها و پیشنهاد‏های آقای کرزی نیز در ساختار و طرزالعمل کمسیون‏ های شکایات و مستقل انتخابات لحاظ شده است. به این ترتیب، کرزی موفق شده است تا به زعم خودش از مداخله مستقیم خارجی‏ ها در انتخابات جلوگیری کند، اما این نگرانی درمیان مردم افزایش یافته است که با کوتاه شدن دست خارجی‏ ها از دخالت مستقیم در انتخابات، دست کرزی در این کمسیون‏ ها بازتر نشود و وی با آزادی عمل بیشتری در کار هردو کمسیون دخالت نکند. این نگرانی به‏ ویژه زمانی تقویت می‏شود که در تعیین و تقرر کمشنران کمسیون مستقل انتخابات و کمسیون شکایت‏های انتخاباتی، حکومت نفوذ داشته است. زیرا این کمشنران با تأیید ریاست‏ جمهوری توظیف شده اند.
رفیع دانشجوی علوم سیاسی درکابل، می‏گوید «در تعیین کمشنران و اعضای کمسیون مستقل انتخابات، رییس‏ جمهور نقش دارد. واضح است که او کسانی را در کمسیون مقرر می‏کند که منافعش را حفظ کنند. در این صورت کرزی می‏تواند توسط حامیانش در کمسیون در نتیجۀ انتخابات دستکاری کند». وی عقیده دارد که اگر کرزی بخواهد در نتیجۀ انتخابات دخالت ورزد، هرگونه امیدواری نسبت به انتقال قدرت سیاسی و بهترشدن وضعیت کشور، بی‏ پایه خواهد بود.
بسیاری از شهروندان از دخالت حکومت در نتیجۀ انتخابات، نگرانند. مانند بسیاری از نامزدهای ریاست‏ جمهوری که به نحوی از دخالت ریاست‏ جمهوری ابراز نگرانی کرده اند. ازسوی هم، تصور می‏شود قیوم کرزی زیر سایۀ سنگین ارگ و برادرش حامدکرزی به نفع زلمی رسول کنار رفته است. همچنان، اشارۀ تلویحی کرزی به پوتین درمورد حضور یکی از نامزدهای انتخاباتی در نشست شانگهای، که جز زلمی رسول نمی‏تواند باشد، نگرانی شهروندان را ازتمایل رییس‏ جمهور به دخالت در انتخابات، تشدید می‏کند. تا کنون رییس‏ جمهور نیز در این مورد با مردم صادقانه صحبت نکرده است. ازسوی‏ هم، آقای کرزی متهم به تقلب در انتخابات دو دور گذشته است. چیزی که خود آقای کرزی آن را نشانۀ توطئه یا تلاش خارجی‏ ها در بدنام سازی انتخابات ریاست‏ جمهوری خوانده بود. علاوه برآن، روزگاری آقای کرزی به مردم گفته بود، دوست دارد یک بچۀ بلوچ یا یک هزارۀ یکاولنگ، رییس‏ جمهور شود. چیزیکه به معنای عدم دخالت کرزی در انتخابات و قدرت، می‏باشد. درچنین حالتی، اکنون شهروندان با نگاه دقیق‏تر، دوست دارند ببینند که رییس‏ جمهور به این حرفش، تا چه اندازه، صادق و متعهد می‏ماند. تا 29روزی دیگر، مردم در مورد این حرف رییس‏ جمهور قضاوت خواهند کرد.

۱۳۹۲ اسفند ۱, پنجشنبه

21فوریه، روزجهانی زبان مادری؛ و اشتباهی که بازهم در 16حمل مرتکب می شویم

اشاره: این یک یادداشت مختصری بود که وردپرس نوشتم و این جا هم گذاشتمش... بحث جدی برسرنکاتی که در این یادداشت مطرح شده، اولن دراز دامن است و علاقه مندان می توانند به آن بحث ها مراجعه کنند و ثانین تا حدی، تکراری است. نکته تازه این است که می توان در انتخابات پیش رو به گونه متفاوتی عمل کرد.

برخی وبلاگ های ایرانی گزارش داده اند که 50 فعالان ترک زبان ایرانی، در روزجهانی زبان مادری، بازداشت شده اند. همزمان با آن چند روزپیش هم، بحث برسر "تدریس به زبان مادری و ..." درمیان فرهنگیان ایرانی نیز داغ شد.
نکته در این جاست که در افغانستان نیز، با عین مشکل سروکار داریم. به همان ترتیب که قدرت -بر اساس نرم های دموکراسی- به اکثریت تعلق گرفته و نظام ریاستیِ مطلق هم ضمانت اجرایی آن می باشد؛ زبان نیز در افغانستان به زبان اکثریت فروکاسته شده است. و مانند ساختار سیاسی کشور، دو زبان پشتو و فارسیِ دری نیز، شده اند حاکمان مستبد و دکتاتورِ جهان زبان. درحالیکه در افغانستان -گفته می شود- کمتر از 30زبان وجود دارد. حالا از 30زبان گذشته، بسیاری از زبان های که گویندگان فراوانی دارند نیز، به شدت سرکوب شده اند. برای مثال، در نصاب تعلیمی وزارت معارف، حتا یک کتاب هم، به زبان ازبیکی اختصاص داده نشده است. حالانکه به این زبان، بخش بسیار بزرگی از مردم کشور، گفتگو می کنند. درحالیکه من به عنوان یک دری زبان، می خواهم از این حق برخوردار باشم که ولو بسیار اندک، اما درجریان آموزش درمکتب، با زبان ازبیکی آشنا شوم. گذشته از این، زبان نورستانی و پشه یی نیز به بدترین وجه ممکن سرکوب شده است. درحدی که امروزه این دوقوم، به نفع هویت و زبان پشتو مصادره می شود. اما این فرض اشتباه است. سال اول دانشگاه همصنفی داشتیم که پشه یی بود. من نشنیدم او به زبان پشتو صحبت کرده باشد یا خودش را پشتون گفته باشد. زبان خودش را داشت، اما حتا نمی توانستیم بفهمیم که به پشه یی، سلام، را چه می گوید. حدس می زنم منبع تمام این همه مشکل، ساختار سیاسی حاکم باشد. ساختاری به شدت عجیب، با آبگینه ی دموکراتیک و هسته دکتاتوری. دموکراتیک است، چون رییس جمهور انتخابی است، اما همین رییس جمهور، در راس هرسه قوا قرار دارد -شبیه شاه- و قانونی که ساخته می شود باید رضایت رییس جمهور را باخود همراه سازد، وگرنه قانون نیست (ولی رییس جمهور به عنوان یک تیم سیاسی، یک طرف رقابت برسر قدرت است). نه نخست وزیر داریم که بخشی از قدرت از دست رییس جمهور خارج شود، نه پارلمان صلاحیت مستقل دارد و بد تر ازآن، یک ثلث یک بخش شورای ملی، به انتخاب رییس جمهور بستگی دارد و نه قوه قضاییه مستقل است. راه بیرون رفت از این وضعیت، این بود که تمام اقوامِ دور از مدار قدرت، با هم ائتلاف کنند -دیرنیست- و یکی از این کاندیدا را مجبور کنند که قول از بین بردنِ نظام شاهیِ انتخاباتیِ موجود، را می داد. که اگر چنین شود، امکان برنامه ریزی و سرمایه گزاری برسر زبان های ملیِ رانده شده درحاشیه نیز فراهم می شود. به خصوص تیم تحول و تداوم، از این امکان خیلی خوب برخوردار است که مناطق شرق-جایی که بیشترین اقوام و گروههای زبانی را درخود جای داده- و دوستم و دانش که نماینده اقوام و زبان های درحاشیه رانده شده اند، اشرف غنی را مجبور به پذیرش این تغیر درساختار نظام نمایند. به هرحال، به امید روزی که ما ده تا زبان داخلی داشته باشیم و قادر باشیم ازتمام ادبیات و غنای این همه زبان، سود ببریم و برخود ببالیم.
این نوشتار از عاصف حسینی هم درمورد تغییرنظام در افغانستان خواندنی است:
http://asefhossaini.com/index.php/article/item/139-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%9F

۱۳۹۲ بهمن ۹, چهارشنبه

قسیم اخگر درگذشت

روشنفکر نامدار، نویسنده، شاعر و روزنامه نگار متعهد کشورم دیروز پس از یک سال مریضی، درگذشت. پس از درگذشت او، موجی عظیمی از تسلیت و همدردی در شبکه های اجتماعی و محافل فرهنگی  کشور به راه افتاد. بسیاری از شاعران، روزنامه نگاران، نویسندگان، و فعالین فرهنگی و دانشجویان، مرگ او را ضایعه بزرگی درکشور خواندند.
شاه حسین مرتضوی در صفحه بوکش نوشته که امروز چهارشنبه پیکر استاد اخگر به خاک سپرده می شود.

داوود ناجی، از سردبیران بی بی سی، در موردآقای اخگر در صفحه فس بوکش نوشته است:
نامش را اول گذاشته بودند "توغل علی" توغل، در گویش هزارگی، به معنی سرمای شدید و استخوان سوز است. این نام چون ویژه گویش هزارگی بود، جا نیافتاد.
اما وقتی خود اسمی برای خودش انتخاب کرد، کاملا متضاد اسمی بود که والدینش برای او برگزیده بودند." اخگر". .... و از آن پس آرام نگرفت. سوخت گاه تند و گاه کند، اما همیشه سوخت و روشنی بخشید. در زندان، در آوارگی در کلاس درس، همه جا. اخگر بود.
بسیاری از مقالاتش را به اسم مستعار نوشت. که روزگار خفقان و رعب بود. به فرانتس فانون، سارتر و امه سزر دل باخت. پی سید جمال و محمد عبده گرفت و با اقبال مانوس شد.

انقلابی بود. اما در اوج مبارزات مسلحانه، تفنگ اش را به قلم عوض کرد، از ان زمان داد زد که "تیغ نباید به دست زنگی مست داد." کار فرهنگی مقدم است. باید نوشت باید خواند باید گفت. و خود چنین کرد.
باری دکتر سیما سمر قصه می کرد که: رفته بودم یکی از کمپ های مهاجرین در کویته برای تداوی مریض ها آنجا اخگر را دیدم که با شاگردانش گل لگد می کرد و مکتب می ساخت.

این پر حرارت انقلابی، برعکس بسیاری از هم نسلان و هم فکرانش، به اصلاح گری گروید. و یک مصلح تمام قد شد. در آخرین یاد داشتی که برای بی بی سی نوشت، خاطر نشان کرده بود در انتخابات نامزدی که مورد قبولش باشد ندارد. اما می رود و رای می دهد. به که؟ به انتخابات.

می گفت، مهم نهادینه شدن فرهنگ انتخابات است. نامزد خوب بالاخره پیدا می شود اگر این فرهنگ "انتخابات" رایج شود. شاید او را به تعبیر خودش، از آخرین ستاره های دنباله دار حساب کرد.
این کتاب اخگر " ستاره های دنباله دار" در مورد مشروطه خواهان است. به نظر من اما، "روشفکر ملی مذهبی" منصفانه ترین تعبیر برای بیان و تصویر منصفانه از خود اخگر باشد.

او به لحاظ باور و گرایش اجتماعی، چپ بود. و به لحاظ گرایش اعتقادی، مسلمان. الگوهای او ابوذر و بلال بودند و در خوانش و فهم مسلمانی اش بیش از همه از دکتر شریعتی، متاثر بود.

از این ها که بگذریم، سخت مغرور و سخاوتمند بود. خیلی صمیمی و صادق بود. دوستانش را با تمام قدرت در آغوش می کشید. و سفره اش را با تمام خلوص پهن می کرد. و کسانی را به لحاظ فکری از او فاصله می گرفتند احترام می کرد و حتی دوست می داشت و می گفت: می ارزی.
خودش اما خیلی می ارزید. اول فکر می کردم مثل بسیاری دیگر از هم نسلان خود، کم کاری کرده و کم نوشته. اما بعدا فهمیدم که سه بار آثارش توسط، خاد، سپاه پاسداران و جنگ داخلی دهه نود، از بین رفته.

اخگر خیلی رنج کشید. اما هرگز کسی ندید او حسرت خورده باشد.

در افغانستان اخگر را تنها روشنفکری می شناسم که غرورش، سه نسل از سیاسیون این کشور را، تحقیر کرد.

۱۳۹۲ دی ۱۱, چهارشنبه

11روز سرگردانیِ داوطلبان امتحان کانکور

داوطلبان کانکور در ولایت غزنی می گویند که آنها 11روز است در انتظار برگزاری امتحان در شهر غزنی به سر می برند. این داوطلبان می گویند به رغم وعده های همه مکرر مقامات ریاست معارف این ولایت، اما هنوز هم از برگزاری امتحان کانکور در این ولایت خبری نیست. مشکل جای مناسب، سرمای شدید، بلاتکلیفی و وضعیت نا مناسب امنیتی این ولایت، نگرانیِ این داوطلبان را بیش از پیش افزایش داده است. شرح بیشتر در این مورد را در روزنامه هشت صبح بخوانید.